0
0

بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟

4021 بازدید
بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟
5/5 - (23 امتیاز)

به نظر شما بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ در این مقاله لیست یهترین و پر فروش ترین کتاب های افراد مشهور چون آنتونی رابینز، والاس وتلز، برایان تریسی، ناپلئون هیل، دارن هاردی، پائولو کوئلیو، جک کنفیلد، فلورانس اسکاولشین، رابرت کیوساکی، باب پراکتور و.. که از سال 1920 تا سال 2020 به مدت 100 سال در صدر مشهورترین کتاب های دنیا بوده اند را ارائه خواهیم کرد. یکی از بزرگترین رازهای موفقیت افراد ثروتمند دنیا خواندن کتاب های خودیاری و تغییر باورهای خود است.

در سالهای اخیر کتاب های متعددی در زمینه انگیزشی، خودشناسی و خودیاری، قانون جذب ثروت و کائنات، زندگینامه افراد موفق و تحول فردی منتشر شده است که با خواندن آنها زندگی بسیاری از ما برای همیشه دچار تحول شده است. یکی از تحقیقات موسسه معتبر گالوپ در مورد 100 فرد موفق و ثروتمند دنیا نشان میدهد آنها روزانه مطالعه کتاب های مختلف را در برنامه زندگی خود دارند. افرادی چون جف بزوس، بیل گیتس، استیو جابز، مارک زاکربرگ و… راز موفقیت خود را مطالعه در زمینه کاری و استفاده از تجارب و زندگینامه بزرگان مطرح کرده اند.

NLP چیست؟

لیست بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا

1- کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

ناپلئون هیل یکی از ماندگارترین کتاب های روانشناسی موفقیت و هوش مالی را در 100 سال گذشته منتشر کرده است. او که از 10 سالگی به دلیل از دست دادن مادر خود و زندگی در کنار یک پدر بی مسئولیت شرایط سختی را سپری می کرد، در جوانی سرنوشت خود را تغییر داد و با نوشتن کتاب های متعدد به یکی از بهترین نویسندگان حوزه روانشناسی موفقیت تبدیل شد. تا کنون کتاب او بیش از 100 میلیون فروش داشته و بارها جزء پرفروش ترین کتاب های تاریخ قرار گرفته است.

جالب است بدانید او کتاب ” بیندیشید و ثروتمند شوید” را در دوران جنگ جهانی نوشت و امیدی تازه به مردم دنیا بخشید. او با مطالعه زندگی 500 نفر از افراد موفق و ثروتمند دنیا به این نتیجه رسید که آنها قبل از هر چیز باورهای خود را در مورد زندگی و نحوه افزایش درآمد تغییر داده اند. آنها عوامل ذهنی را مهمتر از کار فیزیکی میدانند در برنامه روزانه خود، تصویر سازی، برنامه ریزی، هذفگذاری و تمرکز بر روی یک هدف خاص را قرار می دهند.

ناپلئون هیل در بخشی از کتاب می نویسد:
قبل از آنکه جیب هایتان پر از پول باشد، باید ذهن ثروتمندی داشته باشید. راز بزرگ ثروتند شدن این است که به دیگران کمک کنید و یک اثر خوب از خود بر جای بگذارید. اگر بدون منت به مردم کمک کنید، نه تنها چیزی را از دست نمی دهید، بلکه بر ثروت شما هم افزوده می شود.

کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

خلاصه کتاب بیندیشیم و ثروتمند شویم:

فصل اول: اشتیاق
بسیاری از ما رویاهایی در سر داریم اما بدون اشتیاق سوزان نمی توانیم به آنها برسیم. او داستان موفقیت توماس ادیسون را می گوید که پس از صدها بار شکست، بازهم ناامید نشد و به راه خود ادامه داد. البته این پافشاری زمانی ما را به مقصد می رساند که هدف خود را درست تعیین کرده باشیم. بسیاری از نویسندگان بزرگ کتاب نیز پس از سالها ناکامی به موفقیت رسیدند زیرا به کاری که انجام میدادند ایمان داشتند.

فصل دوم: ایمان به عمل
هیچ ثروتی در دنیا بهتر از ایمان داشتن به توانایی های خود نیست. افرادی که به خود ایمان دارند، در هر شرایطی انگیزه خود را حفظ می کنند. افرادی مانند گاندی، مارتین لوتر کینگ و… بدون ارتش و اسلحه توانستند مردم دنیا را با خود همراه کنند و نامی جاودانه از خود بجای بگذارند. اگر آنها به توانایی های خود ایمان نداشتند، آیا می توانستند به چنین دستاوردهایی برسند؟

فصل سوم: پیشنهاد
هنگامی که می خواهید کاری را انجام دهید، ابتدا در قالب یک پیشنهاد به دیگران مطرح کنید. همچنین از ارائه پیشنهاد همکاری و کمک خواستن از دیگران دریغ نکنید. در ادامه مقاله خانه ان ال پی ایران رسیدیم به اصل پیشنهاد. انسان های موفق هنر درخواست کردن را بخوبی می دانند. آنها در کنار اهداف خود میتوانند از توانایی های دیگران نیز استفاده کنند.
فصل چهارم: علم و تخصص
بسیاری از انسان ها تصور میکنند، دانش مساویست با قدرت اما هنگامی که از تخصص استفاده نکنیم، دانش چیزی جز یکسری تئوری بی استفاده نخواهد بود. بیاد داشته باشید توماس ادیسون تا دوران ابتدایی تحصیل کرد اما سرانجام تبدیل به یک اسطوره شد.

فصل پنجم: تخیل
خیال، کارگاهی است که تمام برنامه های ذهنی ما در آن شکل می گیرد و هنگامی که از تخیل فعال استفاده می کنیم، تمام منابع ذهنی خود را به چالش می کشیم.
فصل ششم: برنامه ریزی
بخشی از روز خود را برنامه ریزی و نوشتن اهداف اختصاص دهید. هنگامی که برای موفق شدن برنامه ریزی کردید، به هیچ کس اجازه ندهید تا رویای شما را از بین ببرد. درنگ نکنید و دست به عمل بزنید و به گفته دیگران توجه نکنید.
فصل هفتم: تصمیم گیری
فصل هشتم: پافشاری
فصل نهم: قدرت ذهن
فصل دهم: راز میل جنسی
فصل یازدهم: قدرت ضمیر ناخودآگاه
فصل دوازدهم: مغز
فصل سیزدهم: حس ششم

2- کتاب تفکر سریع و کند

کتاب تفکر سریع و کند Thinking, Fast and Slow را می توان یکی از نظریه های جدید و البته کارآمد دانست. دانیل کانمن یکی از محققین بزرگ حوزه تفکر سیستمی و تصمیم گیری است که در سال 2011 این کتاب را منتشر نمود. او به یک اصل مهم در این کتاب پرداخته که بیان می کند: بطور کلی همه انسان ها دارای 2 سیستم تفکر و تصمیم سازی در ذهن خود هستند:

دسته اول افرادی هستند که دارای تفکری شهودی، عاطفی و سریع هستند و دسته دوم افراد مشورتی و منطق گرا هستند که کمی کند تر از دسته اول عمل می کنند. او در ادامه به بررسی نقاط ضعف و قوت هر یک از این نوع تفکرات می پردازد و نقش هریک از این استراتژی های فکری در موفقیت های کوتاه مدت و بلند مدت بیان می کند.

کتاب تفکر سریع و کند

سیستم یک:
در ابتدای کتاب تفکر سریع و کند می خوانیم: تصور کنید که جزء اولین انسان ها هستید و با فرزندی خود بیرون رفته اید. ناگهان شیری را می بینید ولی نمی دانید خطرناک است یا نه و فرزند خود را برای بازی به سراغ او می فرستید. در این حال شیر فرزند شما را می خورد و شما با حالتی ناراحت به خانه باز می گردید. اما اشکالی ندارد همسر شما پس از 5 سال مجددا باردار می شود. اما اینبار با دیدن شیر فرزند خود را محافظت می کنید. در این هنگام پرنده ای بالای سر شما پرواز می کند و فرزند شما می میرد. پس از چند سال دیگر می آموزید فرزند بعدی خود را از شیر و پرندگان در امان نگه دارید.

سیستمی که بصورت ناخوداگاه و یکباره در ذهن ما اتفاق می افتد را سیستم یک مینامیم. در این نوع نگرش موجه میشویم که پرواز پرنده ربطی به مرگ فرزند ما نداشته و ما بطور غریزی خطر را تعمیم داده ایم.

درک علم احتمال
بیایید یک بازی باهم داشته باشیم. من به شما پیشنهاد می کنم یک سکه بیاندازیم و اگر شیر آمد 1000 دلار برده اید و اگر خط آمد، 1000 دلار می بازید. اغلب مردم وارد چنین بازی نمی شوند. حال بیایید قواعد بازی را کمی تغییر دهیم. این بار اگر بردید 1100 دلار نصیب شما می شود و اگر باختید، 1000 دلار کسر می شود. اینبار نیز اگر احتمال دهید که شانس برنده شدن شما پنجاه درصد است، بازهم وارد بازی نمی شوید. به این کار می گویند بیزاری از باخت. اغلب مردم از این بازی اجتناب می کنند مگر آنکه مقدار برد آنها را به 2000 دلار افزایش دهیم.

تنفر از دست دادن
در مثال دیگر تصور کنید که من یک پزشک هستم و باید شما را جراحی کنم. در این شرایط به شما می گویم که امکان مرگ شما 10 درصد است یا می توانم بگویم شانس زنده ماندن شما 90 درصد است. در مورد اول حس بدی به بیمار داده می شود و تمام توجه فرد به خطرات متوجه خواهد شد.

شرکت در دوره آموزش NLP

3- کتاب بسوی کامیابی

شاید یکی از کتاب هایی که برای ما ایرانی ها جنبه نوستالژیک دارد، مجموعه 5 جلدی بسوی کامیابی باشد که به مدت 20 سال است در خانه اغلب ما یافت می شود. این کتاب هم در زمره نسل اول کتاب های انگیزشی است که در تمام دنیا و مخصوصا در ایران مورد توجه خوانندگان قرار گرفت. کمتر ایرانی را پیدا می کنید که علاقمند به کتاب های خودیاری باشد و این کتاب را نخوانده باشد. این کتاب با ترجمه روان و عالی مهدی مجردزاده کرمانی در بازار موجود می باشد.

در این کتاب آنتونی رابینز به زندگینامه خود می پردازد و به زمانی اشاره می کند که دچار چاقی و تنبلی زیاد شده بود و در یک اتاق زندگی می کرد. در نهایت تصمیم به تغییر بزرگ گرفت و پس از کاهش وزن، به خواندن یک کتاب در روز پرداخت و سالها بعد به عنوان یکی از گرانترین سخنرانان و مشاوران در جهان شناخته شد. او کتاب های دیگری چون نیروی بیکران، بیداری غول درون، پول و.. دارد. ما در مجموعه خانه ان ال پی ایران یک کتاب صوتی در این زمینه تهیه کرده ایم که میتوانید در قسمت محصولات مشاهده بفرمایید.

او در فصل دهم به میزان انرژی جسمانی بر روی انگیزه و عملکرد روزانه اشاره می کند. هرچه انرژی شما بیشتر باشد، بدن شما کارایی بیشتری دارد و هرچه کارایی بدنتان بالاتر رود، احساس و روحیه شما بهتر خواهد شد.

کتاب بسوی کامیابی

بخشی از کتاب بسوی کامیابی
اگر فکر می کنید کاری را می توانید انجام دهید یا نه، در هر دو صورت درست فکر کرده اید. ایمان عبارتست از هر نوع اتصال راهنما، باور یا گرایشی که به زندگی معنا می بخشد و به آن جهت می دهد. او اعتقاد دارد انسانها ماشین اثبات باورهایشان هستند و اگر کسی باور کند که می تواند به موفقیت برسد، سیستم هوشمند جهان او را یاری خواهد کرد.

5 کلید ثروت و خوشبختی از نظر آنتونی رابینز:
– بدانید چگونه با یاس و دلسردی مبارزه کنید.
– از شنیدن پاسخ منفی نترسید.
– فشارهای مالی را تحمل کنید.
– به آسایش خاطری که دارید قانع باشید.
– همیشه بیشتر از آنچه میگیرید، بدهید.

اهرم رنج و لذت
رابینز در فصل سوم جلد 2 به اهرم رنج و لذت می پردازد. او می گوید: رنج و لذت بعنوان نیروی محرک دوگانه در انسان ها عمل می کند. بسیاری از کارهایی که در زندگی انجام میدهیم، ناشی از این است که پیش بینی می کنیم در آینده نتیجه مطلوب و لذتبخشی خواهد داشت. اگر بدانیم هر رنجی که امروز می کشیم روزی تبدیل به دستاوردهای ما خواهد شد و به زحمتش می ارزد، معنای رنج تغییر خواهد کرد. به طور مثال ما رنج ورزش و رژیم غذایی مناسب را تحمل می کنیم تا در آینده اندامی ایده آل داشته باشیم. همچنین رنج کارهای شبانه روزی را برای داشتن آینده ای زیبا تحمل می کنیم. به راستی اگر از این فرمول به خوبی استفاده کنیم، معنای هر تلاش و سختی برای ما جور دیگر خواهد بود.

موفقیت در شغل

4- کتاب کیمیاگر

کتاب کیمیاگر The Alchemist یک کتاب عادی نیست. پائولو کوئلیو شما را به سفری می برد که در آن به گمشده های خود که همان رسالت فردی است را پیدا می کنید. داستان از جایی شروع می شود که چوپانی بنام سانتیاگو در رویای خود، محل گنجی مدفون شده در اطراف اهرام مصر را مشاهده می کند و به او الهام می شود تا پا در یک سفر پر پیچ و خم بگذارد. او گوسفندان و گله خود در آندلس را رها می کند و رهسپار شمال آفریقا می شود.

او در این مسیر با دختری به اسم فاطمه آشنا می شود و در مسیر یافتن گنج بزرگ با راهزنان زیادی درگیر می شود. سانتیاگو در این راه حتی یکبار تا پای مرگ هم پیش رفته و بارها ثروت زیادی را بدست آورده و مجددا از دست داده است.

قبل از اینکه به ادامه کتاب کیمیاگر بپردازیم، اجازه بدهید بگوییم این کتاب برای چه افرادی مناسب است. اگر دائما سئوالات زیر را از خود می پرسید و گمشده ای دارید، حتما کتاب کیمیاگر را بخوانید:
رسالت و ماموریت من در زندگی چیست؟
زندگی یعنی همین که صبح به سر کار بروم و شب هم برگردم به خانه؟
چگونه سبک زندگیم را پیدا کنم؟
چرا از شغل فعلی رضایت ندارم؟

عشق هیچگاه انسانی را از دنبال کردن افسانه شخصی باز نمی دارد. اگر چنین شود بخاطر آن است که عشق تو عشق راستین نبوده….
ترس از رنج، از خود رنج بدتر است و هیچ قلبی تا زمانی که در جستجوی رویاهایش باشد، هرگز رنج نخواهد برد. چون هر لحظه جستجو، لحظه ملاقات با خدا و ابدیت است.

آغاز سفر زندگی
سفر زندگی زمانی آغاز می شود که شما دچار روان رنجوری شوید و از سبک زندگی و کاری خود همانند گذشته لذت نمی برید. در این شرایط باید پای در سفری بگذارید تا به پاسخ سئوالات خود برسید. من سجاد زمانی در کلاس های مهندسی ذهنی با روش nlp از شرکت کنندگان می پرسم: اگر هم اکنون 50 میلیارد به شما بدهند، آیا حاضر هستید به شغل فعلی خود بپردازید؟ در این شرایط پاسخ های عجیبی دریافت می کنم که اگر این مقدار پول را داشتم حتی یک لحظه هم در این کار نمی ماندم. این یکی از مشخصه های مهم افرادی است که دیگر نمی خواهند روند فعلی را ادامه دهند.
برخی از محققین اعتقاد دارند که پائولو از عرفان شرقی و خصوصا داشتان های مولانا کتاب کیمیاگر را خلق کرده است. هرچند پائولو این مسئله را رد نمی کند، اما ادعا می کند این کتاب از قصه هزار و یک شب لوئیس بورخس الهام گرفته است. در سالهای اخیر این کتاب یکی از بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت در دنیا بوده است.

چه افرادی این کتاب را بخوانند؟
طبق اصول مکتب یونگ هنگامی که انسان ها دچار روان رنجوری می شوند، باید آنرا نشانه ای برای طی کردن یک سفر بدانند. اگر از زندگی عاطفی، شغل و سبک زندگی خود رضایت نداریم، این را یک نشانه برای فرا رسیدن فصل تغییر بدانیم و دعوت را بپذیریم. اگر دعوت را نپذیریم، در میانسالی باید بهای سختی بپردازیم. بهایی چون افسردگی، دل مردگی، اعتیاد و…
بنابراین به رویاهای تکرار شوند که در خواب و بیداری ذهن شما را به خود مشغول کرده اهمیت دهید زیرا در عمق ناخودآگاه شما کششی به سمت آن وجود دارد که باید به آن اهمیت دهید. در دوره های تحول فردی که در مجموعه خانه ان ال پی ایران برگزار می شود، به بررسی رویاهای تکرار شوند می پردازیم زیرا اعتقاد داریم هیچ آرزویی در ذهن ما ایجاد نمی شود مگر توانایی انجام آنرا داشته باشیم. بنابراین اگر رویایی در سر دارید ولی بدلیل ترس از شکست اقدام نمی کنید، کتاب کیمیاگر می تواند جرقه ای در ذهن شما روشن کند.

در جایی از سفر، سانتیاگو از پیر خردمندی می پرسد: بزرگترین فریب دنیا چیست؟
او می گوید: بزرگترین فریب در زندگی این است که مالکیت و تسلط خود بر زندگی را از دست بدهیم و همه چیز را به سرنوشت و اتفاقات بسپاریم.

کتاب کیمیاگر

جملات زیبای کتاب کیمیاگر
– خداوند برای هر کسی در زندگی مسیری قرار داده که باید آنرا طی کند.
– رویاها زبان خداوند هستند.
– وقتی عاشق می شوی، همه چیز برایت معنا پیدا می کند.
– همیشه باید بدانی که چه چیزی از زندگی می خواهی.
– هرکس فکر می کند که می داند دیگران چگونه زندگی کنند، اما هیچکس برای زندگی خود ایده ای ندارد.
– چیزهای ساده، شگفت انگیزترین چیزها در زندگی هستند و فقط خردمندان می توانند از آنها سر در بیاورند.
– افسانه شخصی چیزیست که همیشه در صدد انجام آن بوده ای. هر کس از زمان بچگی اش می داند افسانه شخصی اش چیست.
– بر روی این کره خاکی، حقیقتی بزرگ وجود دارد. هرکس که باشی و یا هر کاری که انجام دهی، وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهید، آنگاه این خواسته از روی جهان سرچشمه می گیرد و تو مامور انجام آن بر روی زمین می شوی.
– انسان ها خیلی زود به دلیل هستی شان در زندگی پی می برند. شاید به همین خاطر است که خیلی زود تسلیم می شوند.
– اگر با وعده و وعید در مورد چیزی که هنوز به دست نیاورده ای صحبت کنی، اشتیاق رسیدن به آنرا از دست خواهی داد.
– شناخت افسانه شخصی در زندگی وظیفه هر انسانی است و اصولا همه چیز یک چیز واحد است.
– وقتی چیزی را واقعا بخواهی، تمام کائنات مامور می شوند تا تو نائل به آن شوی.

5- کتاب شکست سرآغاز پیروزی

جان مکسول John C.Maxwell را می توان یکی از متفکران عصر حاضر دانست که کتاب های بی نظیری در حوزه رهبری و مدیریت نوشته است. حتما شما هم افرادی را دیده اید که هرچه را که می خواهند به دست می آورند. ممکن است دلیل آنرا به شانس، تحصیلات، خانواده پولدار و… ربط دهید اما در این کتاب به دلایل موفقیت آنها دست پیدا خواهید کرد.
1- تفاوت افراد موفق و افراد عادی چسیت؟
چه عواملی باعث میشود که افراد موفق برتر باشند. چرا برخی از افراد مانند فشفشه بالا میروند و برخی دیگر همانند یک شاغول سنگین به پایین می روند. یک راز بزرگ در این کتاب به ما می گوید که انسان ها در شرایط سخت و دشوار به دستاوردهای بزرگ می رسند. کمپانی های بزرگ بعد از ضررهای بزرگ به فروش خارق العاده می رسند. هنگامی که شرکت ها با بحران مالی مواجه می شوند، راهکارهای خلاقانه برای افزایش سود ارائه می دهند.

کتاب شکست سرآغاز پیروزی

2- ریشه کامیابی در چیست؟
چرا برخی از انسان ها در مسیر موفقیت و ثروت هستند؟ آیا میتوان ریشه آنرا به علت سوابق خانوادگی یا خانواده دانست؟ اما تحقیقات نشان می دهد اغلب این افراد از خانواده های فقیر هستند. همچنین افرادی مانند هلن کلر بر خلاف معلولیت های متعدد توانستند به موفقیت های عظیم برسند.

آنچه را که در مدرسه به ما نگفته اند
کایل روت فوتبالیست معروف می گوید: تردیدی ندارم که راههای زیادی برای برنده شدن وجود دارد، اما تنها راه برای بازنده شدن هست و آن شکست خوردن و نادیده گرفتن آینده موفق ناشی از آن است. نوع نگرش انسان ها به زندگی، تمام سرنوشت شما را شکل می دهد.

موفق شدن به معنای واقعی
در سخنرانی هایی که در تمام کشور داشته ام، اغلب افراد از من علت نوشتن کتابهایم را جویا می شوند. من هم می گویم که زندگیم را وقف توسعه و دانش انسانی کرده ام و موفقیت اکنون خود را ناشی از 4 عامل زیر می دانم:
رابطه: شاید بزرگترین مهارتی که برای دستیابی به موفقیت نیاز است، توانایی همراستا شدن و برقراری ارتباط موثر با دیگران است. روابط شما آنقدر مهم است که می تواند باعث بهبود یا شکست خوردن زندگیتان در آینده شود.

همکاری: یکی از موارد مهم در کسب موفقیت ما، قبیله سازی یا همکاری با دیگران است. اگر رویایی در سر دارید، بدانید بدون کار گروهی دستیابی به آن ممکن نخواهد بود.
دیدگاه: دیدگاه ما چگونگی زندگی روزمره مان را مشخص می کند. برای یافتن دیدگاه خود، به زمانی فکر کنید که در حال صحبت کردن با دیگران هستید. اگر فردی منفی باف و غرغرو هستید و دائما از مشکلات صحبت می کنید، نشان دهنده دیدگاه منفی شما در زندگی است. بنابراین ابتدا بداشت خود را از زندگی مشخص کنید و سپس دیدگاه خود را تغییر دهید.
قابلیت رهبری: با استفاده از دانش و تجربه توانایی رهبری و مدیریت خود را افزایش دهید زیرا با بزرگتر شدن کسب و کارتان، چالش های بزرگتری نیز گریبان گیر شما خواهند شد. یک رهبر بزرگ می تواند مشکلات را به مسئله تبدیل کرده و در نهایت آنها را حل کند.

6- کتاب برتری خفیف

کتاب برتری خفیف

کتاب برتری خفیف نوشته جف اولسون یک پیام اصلی دارد آن این است که موفقیت یک شبه توهمی بیش نیست. جف اولسون در ایالت نیو مکزیکو به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشته بازاریابی به پایان رساند. پس از ان بعنوان یک مدیر موفق در شرکت های معتبر مشغول به کار شد و باتوجه به علاقه خود به رشته روانشناسی، در سال 2005 کتاب برتری خفیف را نوشت. او در مقدمه یکی از بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا چنین نوشته است:
اگر می خواهید به موفقیت های ماندگار برسید، باید کارهای کوچک و بزرگ روزانه را برنامه ریزی کنید و به یک هدف مشخص چشم بدوزید. اگر کارهای کوچکی که در طی روز انجام میدهید، در نهایت به یک هدف بزرگ منجر شوند، آنها را جدی تر از قبل بگیرید و عادت های مثبت در خود ایجاد کنید. موفقیت نیاز به تکرار دائمی عادت های خوب دارد. هنگامی که عادت های کوچک با یکدیگر ادغام می شوند، تبدیل به یک دستاورد بزرگ در زندگی می شوند.
یک تفاوت عمده کتاب برتری خفیف با سایر کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا در این است که در آن دستیابی به موفقیت و ثروت را یک امر دست یافتنی و آسان می داند. جف اولسون اعتقاد دارد موفقیت چیز خاصی نیست و اگر در مسیر درست، قدم های کوچک و موثری بردارید، دیر یا زود به آن دست خواهید یافت.

با آگاهی از رفتارهای کوچک شما می فهمید که هنگام رفتن از نقطه A به نقطه B مسابقه نمی دهید بلکه این یک تطابق و سازگاری تدریجی است. همان رفتارهای بسیار کوچک و به ظاهر بی اهمیت، بیشترین قدرت را در زندگی شما دارند.

3 درس مهم از کتاب برتری خفیف:

1- فلسفه خود را در زندگی جدی بگیرید
اگر شما هم فکر می کنید که افراد موفق و ثروتمند از طریق ارث پدری و یا شانس به موفقیت رسیده اند، باید فلسفه و نگرش خود را تغییر دهید. ما 100% کنترل زندگی خود را بر عهده داریم و این ما هستیم که باید مراقب زندگی و افکار خودمان باشیم. هنگامی که از وضعیت اقتصادی می نالیم، بدین معناست که مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده نگرفته ایم. اما هنگامی که تصمیم گرفتیم مسئولیت خود را بر عهده بگیریم، اتفاقات زیر رخ می دهد:

– هر روز صبح زود از خواب بر می خیزید.
– ورزش می کنید.
– روی توسعه فردی خودتان سرمایه گذاری می کنید و بیشتر کتاب می خوانید.
– مراقب تغذیه و سبک زندگی خود هستید.

2- اجازه دهید زمان به شما کمک کند
در این روزها همه انسان ها تمایل دارند به سرعت به نتیجه برسند اما قاعده جهان برای همه انسان ها یکسان عمل می کند. بطور مثال یک کشاورز نمی تواند دانه ای را بکارد و یک روز پس از آن محصول خود را برداشت کند. فرآیند دستیابی به هدف نیز روند طبیعی خود را دارد. هنگامی که یک هدف را به درستی انتخاب کردید، همانند یک کشاورز صبر داشته باشید تا به نتیجه مورد نظر برسید.

3- اجازه دهید برتری خفیف خود را نشان دهد
همانطور که در کتاب اثر مرکب هم گفتیم، اگر یک عادت درست یا غلط را در زندگی پیش بگیریم، شاید در کوتاه مدت اثر خاصی در زندگی شما نداشته باشد اما در دراز مدت مسیر زندگی شما را تغییر خواهد داد. اجازه بدهید مثالی بزنیم: همه ما بطور کلی زمانی بین 250 تا 350 ساعت در سال را به رانندگی و جابجا شدن در مسیر خانه و کار اختصاص می دهیم. این زمان بصورت روزانه حدود 40 دقیقه خواهد شد که اگر آنرا به گوش دادن کتاب های صوتی اختصاص دهیم، دانشی معادل یک دکترا را کسب خواهیم کرد.

7- کتاب اثر مرکب

کتاب اثر مرکب

دارن هاردی مدیر مسئول مجله موفقیت در آمریکاست. او به مدت 10 سال با بزرگترین سرمایه داران و افراد موفق آمریکا مصاحبه کرده و راز موفقیت آنها را جویا شده است و در نهایت کتابی بینظیر به نام اثر مرکب را منتشر کرده است. او در این کتاب به شما نشان می دهد چرا آن آدمی که دوست داشتید، نیستید. اگر بازهم بدنبال این سئوال هستید که بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ به خلاصه ای از این کتاب پرفروش توجه فرمایید:

این روزها همه بدنبال دستاوردهای سریع هستند و همانند گذشته دوست ندارند تا مانند پدرهایشان در سنین میانسالی به ثروت و موفقیت برسند. اما فرمول اثر مرکب تغییرات کوچک اما پایداری که در دراز مدت صورت می گیرد را به شما پیشنهاد می دهد. در این عصر ما فست فود می خوریم چون آشپزی خیلی زمان می برد. رژیم های غذایی فشرده را اجرا می کنیم تا 10 کیلو در چند روز کم کنیم و اگر در عرض یکسال به ترفیع در شغل خود نرسیم، بی قرار می شویم. انتظار نتایج لحظه ای، چیزهای زیادی را خراب می کند. مثلا اگر نتوانم آن 10 کیلو وزن را در مدت یک هفته کم کنم، احساس سرخوردگی و یاس می کنم. حتی ممکن است با خودم فکر کنم که نمی توانم کاری را به درستی انجام دهم. بیاد داشته باشید آرام آرام قدم بردارید، زیرا اقدامات مثبت و کوچک راز موفقیت های بلند مدت هستند.

فردی بنام اسکات سعی کرد با قدم های آهسته زندگی خود را تغییر دهد. یکی از اهداف او کاهش وزن بود. او بجای اینکه هدف های دور از دسترس تعیین کند، هر روز به اندازه 125 کالری غذای روزانه اش را کم کرد. علاوه بر این فاصله خانه تا حل کارش را پیاده روی می کرد. با انجام پیوسته این کارها در عرض 31 ماه موفق شد 15 کیلو گرم از وزن خود ار کاهش دهد و عملکرد روزانه اش هم افزایش یابد.

کتاب اثر مرکب
زندگی شما محصول انتخاب های لحظه به لحظه شماست. هیچکس دوست ندارد چاق، ورشکسته یا افسرده شود ولی چرا این اتفاقات رخ می دهد؟ ما قربانی انتخاب های کوچک و به ظاهر بی اهمیتی هستیم که در گذر زمان تبدیل به یک اتفاق بزرگ می شوند. یک هدف بزرگ را انتخاب کنید و هر روز فقط 1% در راستای رسیدن به آن تلاش کنید. پس از یکسال شما 27 برابر رشد کرده اید.

فرمول موفقیت
اگر بدنبال فرمول موفقیت هستید من آنرا به شما می گویم:

تغییرات بنیادی = انتخاب های کوچک و هوشمندانه + ثابت قدمی

طبق قوانین اثر مرکب، انتخاب های کوچک ما همانند یک موج به موج دیگر منتقل می شوند و در نهایت یک موج بسیار بزرگ را تشکیل می دهند. بنابراین اگر هدف بزرگی در سر دارید، آنرا به قدم های کوچکتر تقسیم کنید. در این راه شاید افکار منفی به سراغ شما بیایند که من به اندازه کافی آماده نیستم. تجربه و هوش کافی را ندارم و…. تمام این بهانه را یادداشت کنید و تصمیم بگیرید هر روز فقط کمی عملکرد خود را بهبود بخشید.

عدات های جدید بسازید
معلمی به همراه شاگردش در یک جنگل در حال قدم زدن بودند. آنها در کنار یک نهال توقف کردند و معلم از شاگرد پرسید: آیا می توانی این نهال را از خاک بیرو بکشی؟ جوان آنرا به آسانی بیرون کشید. سپس او به یک کاج تنومند اشاره کرد ولی جوان گفت متاسفم نمی توانم آنرا بیرون بکشم. در این حال معلم گفت: پسرم عادتها نیز به همین شکل هستند.
اگر تا به امروز زندگیتان را بر روی خلبان ذهنتان (ناخودآگاه) تنظیم کرده اید و به عادت هایتان اجازه داده اید تا شما را هدایت کنند، اکنون از شما می خواهم خود را از قلاب آنها رها کنید. طبق تحقیقات موسسات روانشناسی بیش از 95 درصد چیزهایی که حس می کنیم و درباره شان فکر می کنیم، نتیجه عادت هایی هستند که فرا گرفته ایم. ما بدون عادتها متولد می شویم و در طول زمان آنها را می آموزیم.

خلاصه-کتاب-اثر-مرکب

اثر مرکب یعنی بدانیم هر تصمیمی که می گیریم، سرنوشت ما را می سازد و موفقیت چیزی نیست جز برداشتن قدم های پیوسته و آرام در مسیر درست. حتما رستوران هایی را دیده اید که پس از آنکه به شهرت می رسند، دیگر اهمیت چندانی به مشتریان خود نمی دهند. منوی غذاهایشان تکراری می شود و دیگر اهمیت چندانی به مشتری هایشان نمی دهند. آنها اصول بهبود مستمر را رعایت نمی کنند.

آهسته و پیوسته به اهدافتان برسید
حال سئوال اینجاست، چگونه می توان کاری کرد که گام های بعدی در مسیر موفقیت به اندازه گام اول عالی و پرهیجان باشد؟ اثر مرکب به شما یاد می دهد چگونه قدم های اولیه را کوچک و آرام برداریم. اگر به انجام رفتارهای کوچک و سالم خود پایبند باشیم، دیگران هم به آن خو می کنند و شما را راحتتر می پذیرند. آنها نیز تحت تاثیر رفتار شما قرار می گیرند و سبک زندگیشان تغییر خواهد کرد.

انجام کارها بصورت آهسته اما پیوسته، قدرتمندترین نیروی محرکه برای کسب موفقیت است. در کتاب زندگینامه مایکل فلپس قهرمان المپیک شنا می خوانیم که مربی او در مدت 12 سال تمرین، فقط یکبار اجازه داد تا تمرینش را زود تمام کند. همین مداومت و تمرکز باعث شد تا 8 مدال طلای المپیک را از آن خود کند.

نیروی انجام آهسته و پیوسته کارها تنها زمانی فعال می شود که شما شتاب خود را در طول یک برهه زمانی حفظ کنید. بنابراین باید کار مورد نظر را در قالب یک برنامه به اجرا درآورید و سعی نکنیک در کوتاه مدت نتایج آنرا برداشت کنید. در عوض با شروع کوچک، کارها را پیش ببرید.

نگاه بلند مدت داشته باشید
بجای آنکه دو ساعت تمرین ورزشی سخت داشته باشید، سعی کنید عادت ورزش را در خود به وجود بیاورید و روزانه حداقل نیم ساعت به ورزش بپردازید تا ثمره آنرا در مدت چند سال ببینید. چیزی که باعث افزایش شتاب شما می شود، افزایش مدت زمان انجام آن کار نیست بلکه انجام پیوسته آن است. شاید برای حفظ این روند مجبور باشید برخی از کارها را حذف کرده و یا ملاقات با برخی از دوستان را محدود کنید.

یکی از اقدامات مهم که به حفظ برنامه روتین شما کمک میکند، دور کردن خودتان از شرایط تنش زاست. مثلا بجای گوش کردن به اخبار منفی رسانه ها می توانید به یک کتاب صوتی یا آهنگ زیبا گوش کنید. بجای ارتباط با افراد منفی باف و شکست خورده می توانید به جمع افراد موفق بروید و با آنها ارتباط داشته باشید.

8- کتاب از خوب به عالی

حتما کتاب های معروف جیم کالینز در حوزه مدیریت، روانشناسی و رهبری را خوانده اید. کتاب هایی نظیر ساختن برای ماندن، از عرش به فرش، تعالی و.. در این مطلب به اختصار به کتاب معروف از خوب به عالی good to great خواهیم پرداخت. این کتاب برای اولین بار در سال 2001 منتشر شد و به راز شرکت های بزرگ پرداخت و گفت آنها به خوب قانع نیستند و فقط به عالی ها فکر می کنند.

کتاب از خوب به عالی

کتاب های کالینز دارای یک مفهوم کلی هستند و آنهم بهبود مستمر برای افراد و سازمانهاست. او و همکارانش طی بررسی 1435 شرکت در امریکا به مدت 15 سال بررسی کردند و راز موفقیت شرکت های بزرگ را بدست آوردند.
او مشخصات رهبران موفق را بدین شکل ترسیم می کند:
– افراد موفق دارای نظم مثال زدنی هستند و نمگذارند تا کارهای حاشیه ای برنامه های آنان را مختل کنند.
– آنها دستاوردهای شرکت را مقدم بر موفقیت های خود می دانند و خود را در راه رسیدن به هدف وقف می کنند.
– انها خلاق هستند و برای هر مشکلی به دنبال یک راه حل می گردند.

تئوری خارپشت
حتما داستان روباهی که بدنبال شکار خارپشت بوده را شنیده اید. از آنجایی که روباه مکار و تند است و خارپشت سنگین و کند، اما خارپشت دارای یک استراتژی عالی است که هربار روباه را ناکام می گذارد. او هنگام حمله دشمن به دور خود می چرخد و همانند یک توپ نفوذ ناپذیر می شود. خارپشت بخوبی نقاط قوت خود را می شناسد و از اینرو همیشه پیروز میدان است.
او با طرح ان مثال به سازمان ها و مدیران گوشتزد می کند که شاید رقبای شما بزرگ و قدرتمند باشند، اما شما باید یک یا دو مزیت رقابتی ایجاد کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید.

شما چه کاری را می توانید بهتر از رقبا انجام دهید؟ آیا نقاط ضعف خود را پیدا کرده اید؟ در چه شرایطی می توانید به بهترین نحو عمل کنید؟ استفاده از کارمندان و پرسنل حرفه ای، داشتن استراتژی روشن، توانایی حل مسئله و… از مشخصات یک رهبر موفق است.

9- کتاب پدر پولدار پدر بی پول

کتاب پدر پولدار پدر بی پول

آیا میدانید کتاب بعدی در بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ کتابی بینظیر از رابرت کیوساکی (Robert Kiyosaki) که به آموزش پرورش هوش مالی می پردازد. تخصص او در نوشتن کتاب های توسعه فردی و افزایش هوش مالی است. کتاب پدر پولدار پدر بی پول در تمام دنیا به یکی از محبوبترین آثار او تبدیل شده است و در سال 2001 از سوی مجله وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز در زمره 10 کتاب برتر سال قرار گرفته است.

او از شما می پرسد اگر در درآمد شما چندین برابر شود، چه کاری انجام می دهید؟
– آیا ماشین یا خانه خود را عوض می کنید؟
– آیا درآمد خود را صرف تبلیغات و توسعه کار می کنید؟
– آیا این پیروزی بزرگ را جشن می گیرید و به جهانگردی می پردازید؟

او به باورهای انسان ها در مورد پول و فراوانی اشاره می کند. در بخش از کتاب می گوید: من 2 پدر داشتم. یکی از آنها پولدار بود و به من یاد می داد که چگونه شغل خوبی به دست بیاورم و طرح های مالی قدرتمندی پدید آورم تا برای خودم و دیگران شغل مناسب ایجاد کنم و پدر دوم درآمد کمی داشت و به سختی روزانه 12 ساعت کار می کرد و من را از ریسک کردن منع می کرد و تشویق می کرد تا در شغل کارمندی آبرومند مشغول به کار شوم.

اغلب از من می پرسند: چگون 1 دلار را به 1 میلیون دلار تبدیل کردی؟
من تمرکزم را بر روی سهام شرکت های کوچک و مستغلات گذاشته ام. من به پول همانند بازی تنیس نگاه می کنم. سخت بازی می کنم و هنگامی که اشتباهی رخ می دهد، آنرا اصلاح می کنم. اشتباه تازه ای زخ می دهد، مجددا اصلاح می کنم و بهتر می شوم. اگر مسابقه را باختم، به کنار تور می روم و بازی حریف را نگاه می کنم و دست او را به گرمی می فشارم و می گویم: به امید دیدار در یکشنبه بعد…

این کتاب در 10 فصل به نحوه تغییر باورهای مالی و تمرین های جذب بهتر پول و ثروت می پردازد که در ادامه آنها را مرور خواهیم کرد:
درس اول: برای پول کار نکنید
رابرت در کودکی به همراه دوست خود در شهری زندگی می کردند که اغلب ساکنان آن ثروتمند بودند. پدر مایک قبول کرد تا آموزش اصول ثروتمند شدن را به آنها بدهد، در مقابل آنها برایش کار کنند. بعد از مدتی رابرت متوجه شد پولی که در قبال کار دریافت می کند، کم است اما پدر مایک به او گفت: اشتباهی که اغلب مردم می کنند این است که بخاطر پول کار می کنند. درس اول به ما یاد می دهد به دنبال علایق خود برویم.

درس دوم: کسب و کار خود را مدیریت کنید
بسیاری از مردم تنها یک راه نجات را می شناسند و آنهم سخت کار کردن، گرفتن وام و پس انداز است. اگر از آن دسته از مردمی هستید که منتظرید تا تمام شرایط مهیا شود تا دست به عمل بزنید، مانند این است که انتظار داشته باشید در مسیر 10 کیلومتری تمام چراغ ها سبز شوند. اغلب افراد برای کس دیگری کار می کنند و در پایان روز ثمره تلاششان را نمی بینند.
اگر به نحوه تجارت ثروتمندان قدیمی توجه کنید، خواهید دید آنها ابتدا کسب و کار خود را راه اندازی می کنند، سپس به افزایش دارایی ها می پردازند. پس از اینکه ستون های دارایی ها افزایش پیدا کرد، سراغ تجملات می روند. اما فرد فقیر در همان ابتدا سراغ تجملات می رود و ستون بدهی ها را افزایش می دهد.

درس سوم: موانع موفقیت را پیدا کنید
انسان ها ممکن است به رغم درس خواندن و تحصیلات، بر سر استقلال مالی با موانعی روبرو شوند. به 5 دلیل زیر ستون دارایی های بسیاری از انسان ها اغلب خالی می ماند:
– ترس
– بدبینی
– تنبلی
– عادت های نادرست
– تکبر

آموزش هدف گذاری حرفه ای در زندگی

6 درسی که از این کتاب می آموزید:
1- برای پول کار نکنید.
2- هوش مالی خود را افزایش دهید.
3- همیشه در حال یادگیری باشید و برای پول کار نکنید.
4- قواعد حسایداری و مالیات را بشناسید.
5- بدانید افراد پولدار دائما پول میسازند.
6- به توانایی های خود اهمیت دهید.

10- کتاب تئوری انتخاب

ویلیام گلسر برای اولین بار نظریه انتخاب را مطرح کرد و طی آن 5 نیاز اصلی انسان ها را شناسایی کرد و گفت همه انسان ها، هرکاری که انجام می دهند برای ارضاء یکی از نیازهای فوق است. طبق این نظریه ما انتخاب می کنیم که چه رفتاری از خود بروز دهیم. هر یک از ما در ذهن خودمان یک دنیای مطلوب داریم که منبع همه انگیزه هاست.

همانطور که زندگی خودمان را می گذرانیم و با دیگران تعامل می کنیم، در واقع در حا ساختن جهانی با کیفیت بینظیر که شامل مردم، فعالیت ها و ارزش و عقاید است. ما بر اساس آنچه از واقعیت درک می کنیم، رفتار می کنیم. تئوری انتخاب باور دارد ما با درک واقعیت که بدست می آوریم از سه فیلتر حسی – دانش و مقدار عبور می کند.

گلسر اعتقاد دارد همه ما باتوجه به سودها و زیان های رفتارمان، آنها را بطور ناخودآگاه انتخاب می کنیم. فردی که در ظاهر نشان می دهد افسرده است، بنا به امتیازات مختلف ترجیح می دهد در همان وضعیت بماند و تغییری در رفتار خود نداشته باشد زیرا دیگران در محیط کار و خانه از او مسئولیت خاصی را طلب نمی کنند و او می تواند دلیل محکمی برای عدم پیشرفت و ترقی در زندگی داشته باشد.

اغلب ما بدنبال یک منشائ بیرونی برای اتفاقات روزمره هستیم تا احساس امنیت داشته باشیم. بطور مثال می گوییم، همسرم من را عصبانی کرد یا خانواده ام باعث عدم پیشرفت من شده اند و…

تمام آنچه انجام می دهیم، یک رفتار است. تمام رفتارها و کردارهای انسان ها یک انتخاب است. پایه رضایتمندی انسان ها بر اساس 5 نیاز کلی استوار است: عشق، بقاء ، قدرت، آزادی و تفریح.

اصول مهم در نظریه تئوری انتخاب
– مشکل رابطه، همیشه بخشی از زندگی ماست.
– تنها کسی که رفتارش را کنترل می کنیم، خودمان هستیم.
– تمام مشکلات روانشناختی در دراز مدت مشکلات ارتباطی هستند.
– اتفاقی که در گذشته رخ داده است با آنچه امروز انجام می دهیم، ارتباط دارد اما فقط می توانیم نیازهای خود را برآورده کنیم تا در آینده نیز این تصمیمات رضایت داشته باشیم.
– ما فقط می توانیم با تصاویر ذهنی راضی کننده، در دنیای کیفی نیازهایمان را برآورده سازیم.
– تمام رفتارهای کل انتخاب میشوند اما ما فقط توانایی کنترل بر اجزای بازیگری و تفکر را دارا هستیم.
– کلیه رفتارها، یک رفتار کلی است و از 4 مولفه بازیگری، تفکر، احساسات و فیزیولوژی تشکیل شده است.

11- کتاب قدرت عادت

آیا می دانید بیش از 80% از کارهای روزانه ما بر اساس عادتها شکل می گیرند؟ چارلز دوهیگ نویسنده و محقق مشهور کتاب قدرت عادت the power of habit در این کتاب به بررسی عادت های روزمره ما و نحوه تغییر آنها می پردازد. او در ابتدا این سئوال را مطرح می کند: آیا می دانید عادتهای ما چگونه شکل می گیرند؟ در این کتاب بر اساس تحقیقات علمی می آموزید هنگامی که یک سیگار، نوشابه یا ساندویچ مک دونالد را می بینید، چگونه به سمت آن کشیده می شوید؟

چرا تغییر عادت دشوار است؟
از آنجایی که مغز ما تمایل دارد راههایی را انتخاب کند که کمترین میزان انرژی را مصرف کند، بنابراین هر تغییری در سبک زندگی ما باعث افزایش تحرک و در نتیجه مصرف انرژی بیشتر مغز می شود. طبق اصول کلی ان ال پی عادتها و رفتارهای آموخته شده ما در یک مسیر عصبی ذخیره می شوند و هربار که آن رفتار را تکرار می کنیم، مسیر عصبی ضخیم تر می شود. در نهایت به عمق ناخوداگاه ما نفوذ کرده و ما آن کار را با صرف کمترین میزان انرژی انجام می دهیم.

کتاب قدرت عادت

حلقه عادت
حلقه شکل گیری عادت بوسیله محرک – روتین و پاداش صورت می گیرد. با بکارگیری درست این سه عامل به راحتی می توان هر عادت منفی را ترک کرد. اگر به سبک زندگی خود نگاه کنید، در میابید بسیاری از رفتارهای روزانه بر اساس محرک و پاداش شکل گرفته اند. بطور مثال هنگامی که صدای آلارم گوشی تلفن همراه را می شنویم و یا لوگوی یک ساندویچ یا نوشابه خاص را می بینیم، حلقه عادت در ذهن ما شکل می گیرد و بصورت ناخودآگاه آن کار را انجام می دهیم. همین امر باعث شده تا کمپانی های بزرگ مواد غذایی و پوشاک بتوانند از طریق تاثیر گذاری بر احساسات ما محصولات خود را به راحتی به فروش برسانند.

متن-کتاب-قدرت-عادت

12- کتاب از حال بد به حال خوب

کتاب از حال بد به حال خوب نوشته دیوید برنز و با ترجمه عالی مهدی قراچه داغی در زمینه روانشناسی موفقیت و توسعه فردی است. همه ما می دانیم که افکار منفی، غیر منطقی و نامناسب هستند اما زمانی که عصبانی، غمگین یا افسرده می شویم، ممکن است همین افکار واقعی به نظر برسند و بر روز عملکرد ذهن ما تاثیر بگذارند. دیوید برنز در این کتاب به شما کمک می کند تا با اصول روانشاسی افکار خودتان را مدیریت کنید و درک بهتری از واقعیات داشته باشید.

علیرغم اینکه این کتاب بصورت تخصصی برای درمان افسردگی نوشته شده است اما از تکنیک های آن می توان در جنبه های دیگر زندگی استفاده کرد. روش شناخت درمانی نتیجه فوق العاده ای در درمان بیماریهایی نظیر افسردگی دارد و کمک می کند تا بفهمیم بسیاری از مشکلات زندگی ما ناشی از افکار و ذهنیت خودمان است. او اعتقاد دارد کسی که خودش را بشناسد، پروردگار خویش را هم می شناسد.

کتاب از حال بد به حال خوب

5 اصل مهم در کتاب ” از حال بد به حال خوب”

1- خلق و خو و حال و هوای شما به افکار، اندیشه و عواطف شما بستگی دارد.
2- بطور کلی 10 نوع تحریف و تغییر شناختی وجود دارد که نگرش و طرز فکر شما را تغییر می دهد.
3- آن دسته از افکار و اندیشه های انسان که تحت تاثیر منفی گرایی قرار می گیرد، باعث ایجاد افکار منفی و افسردگی میشود.
4- آن دسته از افکاری که باعث ایجاد افسردگی می شوند، همیشه دارای تحریف های شناختی هستند. به بیان دیگر خیلی از مواقع افسردگی و تفکرات منفی از درک نادرست آنها از اتفاقات حاصل می شود.
5- معمولی ترین تحریف و دگرگونی که برای انسان ها پیش می آید، مربوط به زمانی است که احساس بی ارزش بودن می کنند و عزت نفس خود را از دست می دهند.

چگونه عزت نفس خود را افزایش دهیم؟

عزت نفس بر دو اصل استوار است: 1- من خودم را خوب و ارزشمند بدانم 2- خودم را دوست داشتنی بدانم.
هرچه فرد این دو اصل را در خود تقویت کند، عزت نفس بیشتری خواهد داشت. در ادامه به راههای افزایش عزت نفس می پردازیم:
1- گاهی اوقات ممکن است در وجودتان از خودتان انتقاد کنید. تلاش کنید این الفاظ را شناسایی و روی کاغذ بیاورید.
2- در مورد خودتان قضاوت مثبت داشته باشید و عبارات تاکیدی مثبت را با خود تکرار کنید.
3- زمانی که به گذشته خود فکر می کنید، فقط پیروزی ها را به یاد بیاورید.
4- مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرید و مهارت های خود را افزایش دهید.

13- کتاب هفت عادت مردمان موثر

یکی دیگر از کتاب موفقیت که در سالهای گذشته بسیار مورد توجه سازمان ها، مدیران و کارآفرینان قرار گرفته، کتاب هفت عادت مردمان موثر از استفان کاوی است. این کتاب که چکیده یکی از سمینارهای آقای کاوی در سال 1992 است، به عادات افراد نابغه و تاثیر گذار در جهان پرداخته است. این کتاب از سوی مجلات فوربس و نیویورک تایمز به عنوان یکی از 10 کتاب تاثیرگذار در زمینه خودیاری انتخاب شده است. استفان که یکی از سخنرانان تاثیر گذار دنیاست، مشاور بیش از 500 شرکت موفق در آمریکا بوده و رهبران سازمان ها همواره از این کتاب برای افزایش بهره وری استفاده می کنند.

فصل اول: عامل باشید
از نظر او عامل بودن یکی از بهترین صفات یک مدیر موفق است. عامل بودن یعنی اتکا به خود و مدیریت هیجانات و تصمیمات. افرادی که عامل هستند نیازی به عوامل بیرونی ندارند و دارای خوداگاهی بالایی هستند. آنها مسئولیت کارهای خود را بر عهده می گیرند و به پیش می روند.

كتاب هفت عادت مردمان موثر

فصل 2: بصورت ذهنی از پایان شروع کنید
او در این فصل به اصل قدرت تصویرسازی و رویابافی می پردازد. هیچ کار بزرگی در دنیا انجام نشده است مگر آنکه ایده اولیه آن در ذهن پرورش یافته و سپس در دنیای واقعی ظهور پیدا کرده . افراد موفق بصورت روزانه این عادت را تکرار می کنند و به اهداف بزرگ خود می اندیشند که آیا هدفی که اکنون انتخاب کرده اند در آینده به نتیجه ای ختم می شود یا نه؟ . افراد موثر رهبران بزرگی هستند که همواره مدیریت افکار خود را به عهده می گیرند و بر روی افکار دیگران آینده خود را بنا نمی کنند. افرادی که پایان یک کار را به روشنی می بینند، یک قطب نمای مطمئن در پیش رو دارند که هیچگاه از مسیر اصلی منحرفشان نخواهد کرد.

فصل 3: نخست به اولین ها بپردازید
عادت سوم مردمان موثر و موفق این است که به اولین ها می پردازند و از پرداختن به حاشیه خودداری می کنند. این بدان معنی است که کارهای خود را اولویت بندی می کنند و روز خود را برای کارهای کم اثر و وقت گیر هدر نمی دهند. او اعتقاد دارد بزرگترین چالش این نیست که زمانمان را مدیریت کنیم، بلکه باید بتوانیم مدیریت و کنترل خودمان را در دست گیریم.

افراد موثر کارهای خود را به شکل زیر دسته بندی می کنند تا در بهترین زمان به کارهای با ارزش رسیدگی کنند:
1- کارهای مهم و فوری که حتما باید در کوتاهترین زمان به آنها پرداخت.
2- کارهای مهم و غیر فوری که بهتر است در دو روز آینده به آنها بپردازیم.
3- کارهای غیر مهم و فوری که بیشترین زمان را از ما می گیرند.
4- کارهای غیر مهم و غیر فوری که می توانیم به دیگران بسپاریم.

خیلی راحت است که خودمان را در دام فعالیت ها و شلوغی های زندگی روزمره رها کنیم و برای بالا رفتن از نردبان موفقیت گرفتار شویم تا در نهایت به این نتیجه برسیم که به دیوار اشتباهی تکیه داده بودیم.

فصل 4: برنده- برنده بیندیشید
درست است که ما انسان های مستقلی هستیم اما در ارتباط با دیگران می توانیم اثرگذار باشیم. از این رو باید به دیدگاه من برنده – تو برنده برسیم تا دیگران از وجود ما سود ببرند. برای رسیدن به دیدگاه برنده – برنده خوب بودن کافی نیست بلکه باید شجاعت لازم را نیز داشته باشیم. بسیاری از ما هنگامی که پای منافع شخصی به میان می آید، به صورت برنده – بازنده به روابط خود با دیگران نگاه می کنیم. بنابراین همانند یک فرد موثر و موفق به منافع دیگران هم توجه داشته باشید و لحظه ای خود را جای آنها بگذارید.

فصل 5: گوش شنوا داشته باشید
یکی از بهترین مشخصات یک فرد موفق و تاثیر گذار، داشتن گوش شنوا و قدرت همدلی با دیگران است. بنابراین ابتدا سعی کنید یک موضوع را بخوبی درک کنید و نکات کامل گفتگو را بیاموزید و پس از آن به ارائه پیشنهاد و راهکار بپردازید.
فرض کنید نزد یک چشم پزشک می روید و به او می گویید: حس می کنم چشمانم ضعیف شده ایت و او بی درنگ عینک خود را به شما می دهد و شما می بینید که همه چیز بدتر شد. آیا با بروز این اتفاق بازهم به چشم پزشک مراجعه می کنید؟
شما سالها تلاش می کنید تا خواندن و نوشتن را بیاموزید و صحبت کنید، اما برای یادگیری شنیدن چقدر زمان می گذارید؟ برای یک ارتباط عالی خود را با نیازها و علایق شخص مقابل آشنا کنید و باخود بگویید چه راهکاری ارائه دهم تا برای او چاره ساز باشد؟
برای اینکه در دیگران انگیزه ارتباط را ایجاد کنید، ابتدا باید اعتماد آنها را جلب کنید. ابراز همدلی و همدردی میتواند موانع ارتباطی را کنار بزند و او پذیرای نظرات شما خواهد بود. در همدلی، بدون قضاوت از دیدگاه مخاطب به موضوع نگاه می کنیم و احساس او را در این رابطه درک می کنیم. در چنین حالتی فرد مقابل به ما اطمینان کرده و یک ارتباط عالی شکل می گیرد.

دانلود كتاب هفت عادت مردمان موثر

فصل 6: انرژی گروهی جمع کنید
او باور دارد همواره یک کل بسیار بزرگتر از مجموع اجزای آن است. در واقع ما با هم افزایی می توانیم توان بیشتری از خود بروز دهیم و در آن حاصل 1+1 دیگر 2 نخواهد بود بلکه 3 یا بیشتر می شود. هنگامی که تمامی نیروها و منابع در یک راستا عمل کنند، قدرتی عظیم را پدید می آورند که منجر به کارهای بزرگ می شود.

در واقع هم افزایی این فرصت را در ما به وجود می آورد که نظراتمان را باهم ترکیب کنیم و با یک سینرژی، کارهای بزرگ و اثرگذار انجام دهیم. اگر به دو درخت که سالهاست در کنار یکدیگر هستند توجه کنید، ریشه انها در هم تنیده شده و کیفیت خاک را بهتر می کنند و بهتر از قبل رشد می کنند.

فصل 7: اره تان را تیز کنید
برای اینکه به مردمان موثر تبدیل شویم باید از نظر روحی، جسمی و ذهنی در آمادگی کامل باشیم. عادت هفتم بر روی تجدید قوا تمرکز دارد. ما همواره باید در 4 حوزه اجتماعی، ذهنی، روانی و معنوی به آمادگی برسیم. برای داشتن آمادگی جسمی به ورزش، استراحت و تغذیه مناسب بپردازید. برای داشتن آمادگی معنوی و روحی دقایقی از روز را به مدیتیشن و راز و نیاز بپردازید تا به منبع اصلی کائنات وصل شوید و برای داشتن آمادگی ذهنی به ایده پردازی و برنامه ریزی کارها بپردازید.

14- کتاب روانشناسی عزت نفس

عزت نفس چیست؟ چه کاربردی در زندگی ما دارد؟ در یک کلام عزت نفس یعنی رضایت از خود با تمام مشکلات و محدودیت ها. کسی که دارای عزت نفس بالایی است، از مشکلات و محدودیت های خود سر افکنده نمی شوند و تمام تلاش خود را برای بهبود زندگی انجام می دهند. ناتانیل براندن در این کتاب بی نظیر به نحوه شکل گیری عزت نفس و راههای افزایش آن می پردازد. همه انسان ها با یک ذهنیت نسبت به خود به دنیا می آیند و عواملی چون تربیت و ارزش های خانوادگی، قوانین جامعه و مدرسه به شکل گیری آن کمک می کنند.

کتاب روانشناسی عزت نفس

اگر می خواهید از نظر شخصیت به یک فرد مستقل و متکی به خود تبدیل شوید، این کتاب را مطالعه کنید. با تمیرن های این کتاب می توانید فردی بهتر از دیروز باشید و ضعف ها را بشناسید و آنها را برطرف کنید. نباید بی جهت تصور کنید که اگر به فرزندان خود بگوییم که اگر هر روز عبارات تاکیدی مثبت به خود بگویند مثلا ” من خودم را دوست دارم” من ارزشمند هستم و… عزت نفس آنان افزایش میابد بلکه در کنار این تمرین ها نحوه تفکر ما و افزایش رضایت از خود را نیز باید در برنامه روزانه قرار دهیم.

بطور مثال افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند مدام خود را با دیگران مقایسه می کنند و دستاوردهای خود را نادیده می گیرند. آنها بدنبال راههایی برای مقصر نشان دادن دیگران هستند و هیچگاه نمی پذیرند که خودشان هم در شکست ها و ناکامی ها دخیل بودند. همچنین دارای بدبینی به اطرافیان هستند. آنها به دیگران در انجام کارها اعتماد نمی کنند و مدام خود را درگیر هر کاری می کنند و در انتهای روز خسته و عصبانی می شوند. اما افرادی که دارای حرمت به نفس هستند می توانند به دیگران اعتماد کنند زیرا همیشه نیمه پر لیوان را می بینند.

معرفی بهترین رمان های جهان

15- کتاب جادوی فکر بزرگ

کتاب جادوی فکر بزرگ

کتاب جادوی فکر بزرگ یکی از بهترین کتاب ها در مورد تحول فردی و موفقیت است. کتاب معروف دکتر دیوید شوارتز مرز 6 میلیون چاپ را رد کرده و در سراسر دنیا به شهرت بالایی دست یافته است. او اعتقاد دارد، تا بزرگ فکر نکنیم و خود را باور نداشته باشیم، به جایی نمی رسیم. در این کتاب به مشخصات افراد موفق و ثروتمند و تفاوت آنها با افراد معمولی ذکر می شود. افراد معمولی تفکر و آرزوهای کوچکی دارند و توقع کمتری نسبت به خود دارند.
در ابتدای این کتاب می خوانیم: خودتان را دستکم نگیرید. سعی کنید از افکار و افراد منفی فاصله بگیرید و خود را در آینده مورد علاقه خود ببینید. شما باید مانند یک رهبر فکر کنید. اگر می خواهید همانند افراد موفق باشید، همانند آنها فکر کنید و از جایگاه آنها به موقعیت های مختلف نگاه کنید. همین امر باعث می شود تا ضمیر ناخوداگاه شما به فکر یافتن راه های بهتر برای موفقیت باشد اما زمانی که کوچک فکر کنید، ذهن شما هیچگاه به فکر پرورش زندگی نخواهد بود و در منطقه امن ذهنی خواهید ماند.

پیشرفت و ترقی نصیب افرادی می شود که به پیشرفت ایمان دارند و برای دستیابی به آن می کوشند. بزرگ فکر کردن به معنای محدود کردن امکانات شما نیست بلکه نشان می دهد شما چقدر در دستیابی به اهداف بزرگ توانا هستید.

وقتی برای فکر کردن پیدا کنید
افرادی که در جایگاه رهبری قرار دارند، باوجود مشغله زیاد، بخشی از روز خود را به تفکر و خلوت کردن اختصاص می دهند. اختصاص وقت برای فکر کردن این فرصت را به شما می دهد تا راه حل های بیشتری برای چالش های پیش رو پیدا کنید.
آقای شوارتز در بخش دیگری از کتاب از تجربه خود در دانشگاه می گوید. او از دانشجویان می پرسد: چه کاری می توان انجام داد تا دیگر زندان نداشته باشیم؟ همهم دانشجویان گفته بودند: این امر محال است. او پاسخ داده بود بیایید چند لحظه به این امر محال فکر کنیم. او از دانشجویان خواسته بود تا ایده ها و راه حل های خود را ارائه کنند و در روزهای آینده پیشنهادات عالی دریافت کرده بود. او گفت: اگرچه این موارد زندان ها را بطور کل از بین نمی برد اما در کاهش جرم و ارتقاء دانش مردم کمک می کند.

نکته مهم این سئوال، رفع محدودیت های ذهنی است. هنگامی که یک کار را انجام نشدنی و محال می دانیم، طبعا نمی توانیم راه حل های درست را استخراج کنیم. انسان های موفق دارای قدرت رویا پردازی بالایی هستند و محدودیت ها را فرصتی برای ارتقاء زندگی خود می دانند.

16- مجموعه کتاب های مارک فیشر

مارک فیشر

اگر با سبک و قلم مارک فیشر آشنایی داشته باشید، او اصول موفقیت مادی و معنوی را در قالب داستان های بی نظیری ارائه می کند که شاید تا سالها در ذهن شما باقی بمانند. او داستان هایی از فرهنگ های مختلف، استعاره هایی از نحوه تکامل ذهن بشری و دستیابی آنها به موفقیت ارائه می کند که ذهن شما را تا مدتها به خود درگیر می کند. در ادامه به برخی از آثار او که دارای شهرت جهانی است می پردازیم:

1- کتاب حکایت دولت و فرزانگی

فیشر در این کتاب می نویسد: آیا فکر می کنی کسی که درآمدش در هفته 250 هزار دلار است، چقدر بیشتر از تو کار می کند؟ اگر این فرد بیشتر از تو درآمد دارد بی آنکه بیشتر از تو کار کند، پس کاری متفاوت تر از تو انجام می دهد و نسبت به کاری که انجام می دهد خوشحال است. شما باید با تمام وجودتان برای کار وقت بگذارید و به آن عشق بورزید. اگر کاری که انجام میدهید از روی علاقه نباشد، هر اندازه هم تلاش کنید، در آن به موفقیتی نخواهید رسید.

داستان کتاب

داستان از جایی شروع می شود که جوان ناامیدی که از شغل و درآمد خود راضی نبود، به توصیه عموی خود به دیدن پیرمرد میلیونری می رود تا از نصایح او استفاده کند. مرد جوان سالها بود در شغلی فعالیت می کرد که علاقه ای به آن نداشت و از بودن در کنار همکاران خود دلزده و ناراحت بود. او حتی جرات نداشت که از آرزوهای خود برای دیگران بگوید. هنگامی که می خواست روز کاری خود را شروع ند، گویی وارد زندان شده بود.

6 ماه از نوشتن استعفایش می گذشت اما هرگز جرات دادن آنرا به رئیسش نداشت. روزی به یاد عموی متمول خود افتاد که همیشه بعنوان یک فرد موفق از آن یاد می کرد و تصمیم گرفت به سراغ او برود. عمویش از او پرسید چند سالت است و ا پاسخ داد 32 سال. در این حال عمویش گفت: آیا می دانی من وقتی به سن تو بودم، نیم میلیون دلار پول داشتم؟ پس چرا تو به فکر گرفتن وام هستی؟ آیا معتقدی که بیشتر کار کردن باعث ثروتمند شدن مردم می شود؟ مردم به قدری درگیر کار هستند که هیچگاه فرصت فکر کردن به پول و ثروت را ندارند. پس تو را نزد مرد ثروتمندی می فرستم تا اصول ثروتمند شدن را به تو بگوید.

آموزش هدفگذاری

فصل دوم: دیدار جوان با باغبان سالمند

جوان با ماشین به خانه مرد ثروتمند رسید. از نگهبان خانه خواست تا او را نزد صاحبخانه ببرد اما او گفت که در حال حاضر این امکان وجود ندارد و می تواند در باغ منتظر او باشد. در حال گشت و گذار چشم جوان به باغبانی افتاد. باغبان گفت برای چه کاری اینجا آمده ای؟ او گفت امده ام تا مرد دولتمرد را ببینم. در این حال پیرمرد از او یک 10 دلاری طلب کرد و جوان با اکراه آنرا به او داد و گفت این تمام پولی است که دارم. برای برگشت هیچ پولی ندارم. در این حال پیرمرد لبخندی زد و گفت: اغلب مردم می ترسند چیزی را بخواند و هنگامی که چیزی می خواهند، به اندازه کافی اصرار نمی ورزند. این خطاست.

در این لحظه مستخدم پیش او آمد و تقاضای 10 دلار پول کرد و پیرمرد دسته از 100 دلاری را از جیبش بیرون آورد و به همراه 10 دلاری که از جوان گرفته بود، به او داد. در این حال که جوان گیج شده بود گفت: شما که پول داشتید چرا از من قرض گرفتید؟ آری من همیشه 25000 دلار با خود دارم اما 10 دلاری نداشتم. آیا تو از کارت راضی هستی؟ جوان پاسخ منفی داد و او ادامه داد: اغلب میلیونرهای جهان از شغل خود لذت می برند و به خود اعتماد دارند. اگر می خواهی به ثروت برسی اولین قدم این است که اعتقاد به ثروتمند شدن داشته باشی…

– سختکوشی به تنهای ثروت ایجاد نمی کند.
– رویاهای بزرگ با تفکرات کوچک محقق نمی شوند.
– هدفگذاری دقیق مسیر شما را در زندگی روشن می کند.
– قدردان و شکر گذار تمامی نعمت ها باشید.

کتاب حکایت دولت و فرزانگی
فصل سوم: آموزش جوان برای غنیمت شمردن زمان

پیرمرد از جوان پرسید: حداکثر پولی که برای دانستن اصرار ثروت حاضری بپردازی چقدر است؟ جوان پاسخ داد 100 دلار. او لبخندی زد و گفت: پس واقعا به این اسرار اعتقادی نداری. او از جوان خواست تا دسته چک خود را بیرون بیاورد و مبلغی در حدود 25000 دلار و یا 50000 دلار بنویسد. در این حال جوان با ترسی بسیار گفت من این همهم موجودی ندارم. پیرمرد پاسخ داد: من اولین معامله ام را به همین شکل انجام دادم و به سختی آنرا تهیه کردم. این را بدان زمان مطلوب برای عمل، همین حالاست.

بیشتر مردم رویاهای بزرگ دارند، اما وقتی به یک هدف کوچک دست پیدا می کنند، دیگر اصرار نمی ورزند و راضی می شوند. جهانی که در آن زندگی می کنید، مملو از زیبایی و فراوانی است اما تا وقتی که نتوانید از آنها استفاده کنید، زیبایی جهان ار درک نخواهید کرد. باید بتوانیم در زندگی خود تعادل ایجاد کنیم و در چیزی زیاده روی نکنیم. همچنین اگر موفقیت های خود را مهم نشماریم و بخاطر آن شکر گزار نباشیم، دسترسی ما به نعمات دیگر متوقف خواهد شد.

فصل چهارم: حکایت به حبس افتادن جوان

پس از اینکه جوان یک چک به مبلغ 25000 دلار به پیرمرد داد، یک پاکت دریافت کرد که در آن راز بزرگ ثروت نوشته شده بود. او در یک اتاق آنرا باز کرد و در کمال تعجب دید که خالی است. در این حالت تصمیم گرفت تا آنجا را ترک کند اما درب از بیرون قفل شده بود. پس از تلاش بسیار به خواب رفت و فردا درب را برای او باز کردند تا صبحانه خود را بخورد. در این حال پیرمرد که در حال بازی با یک سکه بود گفت: من دیروز فقط ار مهارت خود استفاده کردم نه شرافت و این دو باهم متفاوت هستند. ذهن تو هنوز نابالغ است. هر بار به شک افتادی بدان نبوغ در سادگی است. اگر رازی وجود داشته باشد، با ایمان صاحب آن می شوی و اگر نه، چیزی را از دست نخواهی داد.

فصل پنجم: آموزش تمرکز بر هدف
پیرمرد ادامه داد: هر سئوالی که داری بپرس، اگر به راستی می خواهی ثروتمند شوی، هر رقمی را که دوست داری بنویس. افراد میلیونر با نوشتن رقم و زمان آن، به آنچه خواسته اند رسیده اند. اکثر مردم از این اصل بی خبرند که زندگی دقیقا همان چیزی را می دهد که می خواهیم، بنابراین به من بگو برای سال آینده چقدر درآمد می خواهی؟ جوان پس از مدتی تفکر روی کاغذ رقم 50000 دلار را نوشت. پیرمرد با تعجب گفت: فکر می کردم  حداقل 500000 دلار بنویسی. پس از الان کاری را شروع می کنیم بنام کار کردن بر روی خویشتن.

فصل ششم: ارزش تصویر از خود
اولین چیزی که باید بیاموزی این است، رقمی که روز کاغذ می نویسی ارزشی است که برای خود داری. از جوان خواست تا یکبار دیگر رقم مورد نظر را بنویسد و اینبار او مبلغ 75000 دلار را نوشت. او گفت تمام رویدادهای زندگیت آینه ای است که اندیشه هایت را باز می تاباند. درون هر فرد یک شهری است که دقیقا همان طوری است که تصور می کنی. اینبار جوان 100000 دلار نوشت. در این حال پیرمرد گفت برای تعیین هدف هم جاه طلب باش. مادامی که به آرمان دولتمند شدن خو نگرفته ای و این آرمان بخشی از زندگی و درونی ترین اندیشه هایت نشد.

فصل هفتم: کشف نفوذ کلام
جوان از پیرمرد پرسید: چگونه باور کنم که ظرف مدت کوتاهی به ثروت برسم؟ پیرمرد جواب داد: هرچه منش انسان نیرومندتر باشد، اندیشه هایش قدرتمندتر خواهد بود.

2- کتاب حکایت آنکه دلسرد نشد

بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ فیشر در این کتاب نیز همانند آثار گذشته خود، موفقیت های شغلی و مالی را ناشی از تعالی روح فرد می داند و داستان فردی را رواست می کند که از زندگی عادی خود لذت نمی برد و در این شرایط با یک عارف فیلسوف آشنا می شود و از او می خواهد که راز موفقیت در زندگی را به او بگوید.

کتاب حکایت آنکه دلسرد نشدبه گفته فیشر انسان های موفق چنان زندگی می کنند که گویی نه تنها زندگی خود، بلکه چند زندگی دیگر را هم درون خود دارند. از اینرو بسیاری از نوابغ و افراد تاثیر گذار دنیا از کودکی توانایی های خود را بروز می دهند. می خواهم یکی از رازهای موفقیت افراد ثروتمند و خوشحال را به تو بگویم. آنها هیچگاه دلسرد نمی شوند. اگر تو هم می خواهی دوران میانسالی خود را در رفاه و آرامش به سر بری، یک هدف درست را انتخاب کن و از مسیر لذت ببر.
3- کتاب راه و رسم میلیونرها

این کتاب نیز دومین اثر از سه گانه حکایت دولت و فرزانگی است. مارک فیشر از ابتدای کتاب به اصول زندگی میلیونرها می پردازد. مردی که بدنبال تحول درونی است، با یک آشنای قدیمی دیدار می کند و در 14 فصل زیر به تحول درونی می رسد:
حکایت اول: که در آن مرد جوانی با آشنایی قدیمی ملاقات می کند.
حکایت دوم: که در آن مرد جوان اعتراف به شکست در زندگی خود می کند.
حکایت سوم: که در آن مرد جوان به قدرت بالای درآمد غیر مستقیم پی می برد.
حکایت چهارم: که در آن مرد جوان درباره تحول درونی خود صحبت می کند.
حکایت پنجم: که در آن میلیونر از رودخانه پول صحبت می کند.
حکایت ششم: که در آن میلیونر از قدرت تخیل آدمی صحبت می کند.

کتاب راه و رسم میلیونرها
حکایت هفتم: که در آن مرد جوان به سود دهی مستغلات پی میبرد.
حکایت هشتم: که در آن میلیونر از شجاعت صحبت می کند.
حکایت نهم: که در آن مرد جوان در جستجوی اولین خانه اش می رود.
حکایت دهم: که در آن مرد جوان برنامه ریزی را می آموزد.
حکایت یازدهم: که در آن مرد جوان اولین قدم را بر می دارد.
حکایت دوازدهم: که در آن مرد جوان تلاش دارد تا بر ترسهایش غلبه کند.
حکایت سیزدهم: که در آن مرد جوان و میلیونر هریک به دنبال کار خود می روند.
حکایت چهاردهم: که در آن سرنوشت مرد جوان در زندگی رقم می خورد.

17- کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاولشین

آیا میدانید هفدهمین کتاب از بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ شاید کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاولشین را بتوان از معروفترین کتاب های حوزه روانشناسی موفقیت در ایران دانست. کمتر کسی را میابی که این کتاب را حداقل یکبار نخوانده باشند. این کتاب بارها تجدید چاپ شده و در دوره های مختلف موفقیت فردی بعنوان یک منبع خوب و قابل استناد به آن اشاره می شود. تمرکز اصلی این کتاب بر روی قدرت کلام و قانون جذب است. در لیست کتاب هایی که امروز توسط سجاد زمانی از مجموعه خانه ان ال پی ایران معرفی شده اند، این کتاب را می توان یکی از کتاب های معنوی دانست به که موفقیت شما کمک می کند.

کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین

خانم اسکاولشین می گوید:
بیشتر مردم زندگی را صحنه جنگ می انگارند اما زندگی پیکار نیست، بازی است. عیسی مسیح آموخت که زندگی صحنه بازی داد و ستد است، زیرا هر آنچه را بکارید همانرا برداشت خواهید کرد. یعنی هر آنچه از آدمی در سخن یا عمل آشکار شود، به او باز خواهد گشت.

این کتاب چکیده 4 کتاب کوچک است که بر روی موارد زیر تمرکز دادر:
1- بازی زندگی و راه این بازی
2- کلام تو عصای معجزه گر توست
3- درب مخفی توفیق
4- نفوذ کلام

1- بازی زندگی
اگر با زندگی بجنگیم، او هم از خود دفاع می کند و اگر با نیکی با او برخورد کنیم، او هم ما را دوست خواهد داشت. اگر در زندگی خود از معنویات استفاده نکنیم و خود را به ابزارهای معنوی مجهز نکنیم، دیر یا زود در مسیر هدف انگیزه خود را از دست خواهیم داد. در این راه از نیروی تخیل خود استفاده کنید و قانون جذب را به بهترین شکل ممکن بکار گیرید.
باید اساس زندگی خود را بر خیر و صلاح بگذاریم. قدرت تجسم آنقدر بالاست که خانم اسکاولشین از فردی نام میبرد که مدتها در ذهن، خودش را می دید که به یک بیماری نادر دچار شده است. این روند را آنقدر ادامه داد تا در نهایت به آن مبتلا شد. در حقیقت او قربانی تجسم و افکار منفی خود شده است.

2- کلام تو عصای معجزه گر توست
در این فصل می آموزیم که سخن ما تنها کلمات نیستند بلکه دیدگاه و باور ما به دنیا را نشان می دهند. در کتاب مقدس می خوانیم که زندگی و مرگ در قدرت زبان است. پس آدمی می تواند با یک حرکت عصای کلام خود، وضعیتی ناخوشایند را از میان بردارد. یعنی بجای اندوه و غم، فراوانی و شادی بنشاند. او در این بخش به خوانندگان کتاب بشارت می دهد که خداوند روزی همه ما را تامین کرده و پیشاپیش هر آنچه را آرزو داریم در پیش رویمان قرار داده است. خدای من خدای بکت و وفور است. اکنون هر آنچیزی را که به آن نیازمند باشم به من ارزانی دارد.

3- درب مخفی توفیق
در بخش سوم این کتاب می خوانیم: هر آنچه را که در انتظار آن باشی، ملاقات خواهی کرد. برخی می گویند اوضاع در آینده از این بدتر هم خواهد شد. درست می گویند زیرا سیستم هوشمند کائنات روزهای بد را به آنها نشان خواهد داد. در بخشی می خوانیم که راه فراوانی یکطرفه است. هنگامی که به سمت فراوانی حرکت می کنیم، جهان نیز فراوانی را به ما نشان میدهد و اگر به سمت تنگدستی حرکت کنیم، موفقیت و روزی از ما دور خواهد بود.

4- نفوذ کلام
در این بخش می آموزیم که ترس ها را کنار بگذاریم و شجاعانه زندگی کنیم. کسی که می ترسد، شکست در کمین او خواهد بود. هنگامی که ما میترسیم، ارتباطمان با منبع هستی قطع می شود و توانایی اداه راه را از دست می دهیم. در واقع ما با این کارها مشکلات را به سمت خود می کشیم.

18- کتاب قله ها و دره ها

بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ Best Motivational Books آخرین کتابی که به بررسی آن می پردازیم، کتاب دره ها و قله ها است. اسپنسر جانسون در این کتاب به طرز ماهرانه ای روند زندگی را شرح می دهد. او می گوید: زندگی همانند نمودار سینوسی در ریاضیات است، یعنی زمانی رو به بالا و زمانی هم رو به پایین است. واقعیت زندگی، چیزی فراتر از فیلم و قصه هاست. زندگی مملو از فراز و نشیب هایی است که ممکن است هر فردی را در خود غرق کند. مهم این است که به سرعت از دره ها عبور کنیم و به قله ها برسیم. او می گوید امروز اشتباهاتی را انجام میدهیم که نتیجه آنرا در آینده می بینیم و اگر امروز تصمیمات عالی داشته باشیم، در آینده در راس قله قرار خواهیم گرفت.

کتاب قله ها و دره ها

خلاصه فصل اول: احساس کسالت و دلتنگی در یک دره
در این فصل داستان زندگی جوانی را می خوانیم که در دره ای زندگی میکرد. او باوجود اینکه کودکی و نوجوانی خود را در آن گذرانده است و امروز یک جوان برومند و باهوش است، احساس یکنواختی و دلتنگی و ملال در زندگی خود دارد. او هنگامی که جوانتر بود، از این شرایط راضی بود و در دره ها به بازی و گشت و گذار مشغول می شد زیرا تنها جایی بود که می شناخت. هر اندازه که بزرگتر می شد، به باورهای اشتباه خود درباره محیط اطراف و دنیا پی می برد و سئوالات بزرگتری در ذهن او شکل می گرفت. او حتی پس از اینکه وارد بازار کار می شود، بازهم ابهام، شک و تردید دست از سرش بر نمی دارند.

او سعی کرد در آن دره شغل های مختلفی را به دست بیاورد اما هیچکدام او را راضی نمی کرد. پس ار مدتها ملال و سردرگمی در نهایت راهی قله می شود تا بلکه پاخ سئوالات خود را در آنجا بیابد. در راه مصائب زیادی کشیده و گاهی منصرف می شد اما هنگامی که نسیم خنکی به صورت او می وزید، انگیزه ای دو چندان پیدا می کرد تا غروب را از بالای قله تماشا کند. هیچ یک از هشدارها او را ناامید نمی کرد. با پشت سر گذاشتن دره، ترس را نیز از بین می برد.

این یک امر طبیعیست که هر کسی در هرجایگاهی که هست، قله ها و دره های مختلفی را تجربه کند. قله ها و دره ها تنها دوران ها خوب و بدی نیستند که به سراغ شما می آیند، آنها همچنین نشان دهنده احساس درونی شما و پاسخ هایتان به رویدادهای درونی هستند.

فصل دوم: یافتن جواب
مرد جوان در ادامه راهی که طی می کند، با پیرمردی آشنا می شود که روند کار را برای او تغییر میدهد. او در مورد شغلش و تلاش هایی که برای تغییر سبک زندگی اش کرده بود، با پیرمرد صحبت می کرد. پیرمرد پس از شنیدن سخنان او، با مشکلاتی که در جوانی با آنها دست به گریبان بود گفت. او به زمانی اشاره می کند که مشکلات او را خسته و افسرده کرده بودند اما دوست او یک نصیحتی می کند که روند زندگی اش را برای همیشه تغییر می دهد. دوست پیرمرد درباره رویکرد قله ها و دره ها با او صحبت کرد و گفت: اگر این مفهوم را بخوبی درک کنی، آرامش بیشتری در زندگی خواهی داشت.

پیرمرد می گوید: ابتدا باور نمی کردم اما پس از مدتی اثرات آنرا در زندگی دیدم. دوستم به من کمک کرد تا 3 چیز را کشف کنم:
1- چگونه هرچه زودتر از یک دره خارج شوم؟
2- چگونه مدت بیشتری بر فراز قله بمانم؟
3- چگونه در آینده قله های بیشتر و دره های کمتری داشته باشم؟

مرد جوان پرسید: منظور شما از قله ها و دره ها چیست؟ پیرمرد پاسخ داد: منظور من مشکلات و چالش هایی است که شاید ساعت ها و حتی روزها شما را دچار تنش کند. همه این فراز و نشیب ها همانند کوه ها و دره هایی هستند که در روز زمین می بینی. شما در مواقعی از زندگی احساس شکست و یاس دارید و در مواردی احساس شادی و پیروزی.

خلاصه فصل سوم: فراموش کردن اتفاقات
هنگامی که مرد جوان در حال بازگشت به خانه بود، به دره و محل زندگی خود نگاهی کرد و دید بسیار کوچکتر از آن چیزی است که فکر می کرد. او حرف های پیرمرد را به پدر و مادرش منتقل کرد و گفت در آینده به یکی از بهترین دارایی های سازمان خود تبدیل خواهد شد. او در اولین فرصت هرچه را آموخته بود برای دوستان خود مطرح کرد اما برخی از آنها با تردید به گفته هایش نگاه می کردند.

پس از مدتی سازمانی که مرد جوان در آن مشغول به کار بود، دچار بحران شد. در این شرایط او مطالبی که مربوط به دره ها و قله ها بود را بیاد آورد. او به ملاقات رئیسش رفت و پیشنهاد داد از این اوضاع برای بیرون رفتن از بحران استفاده کنند. آنها تیمی تشکیل دادند و پس از چند روز به ریشه مشکلات سفارش گذاری رسیدند. این عامل باعث افزایش فروش شرکت شد و او جایگاه بالاتری در سازمان یافت. اما پس از مدتی با غرور زیادی مواجه شد و به حرف هیچ کس اعتنایی نمی کرد. در نهایت سرخورده به سراغ پیرمرد رفت. او گفت: اگر در دره ها چیزی نیاموزی، می توانی بدتر شوی. اگر بطور حقیقی چیز با ارزشی بیاموزی می توانی بهتر شوی. اگر این حقیقت داشت، آن چیز چه بود که نیاز داشت بیاموزد؟

هنگامی که شما انتخاب می کنید که چیزها را متفاوت ببینید، مسیرهای تازه در خارج از دره پدیدار می شوند.
در بین قله ها، دره ها وجود دارند. عامل دیر یا زود رسیدن به قله های بعدی، مدیریت دره تان است.

خلاصه فصل چهارم و پنجم: رها کن
یک روز مرد جوان با دوستان خود به جلگه ای رفتند تا به استراحت بپردازند. او روزهای سختی را پشت سر گذاشته بود که استرس زیادی به وی وارد کرده بود. او کمی از همکاران خود فاصله گرفته بود. او دوباره نگاهی به قله انداخت و احساس کرد که همانند گذشته می خواهد بار دیگر به سراغ پیرمرد برود و از او بپرسد: چرا دیدگاه دره ها و قله ها در دراز مدت پاسخگو نیست؟

او پس از اینکه به قله رسید، به خانه کوهستانی پیرمرد دعوت شد و باهم به گفتگو پرداختند. مرد جوان از اتفاقاتی که برایش رخ داده بود برای او گفت. او گفت: پس از بازگشتن از قله، کوشش کردم آنچه که با من در میان گذاشته بودی را اجرایی کنم. در ابتدا نتایج خوبی گرفتم اما در نهایت منجر به یکنواختی شد. پیرمرد به او گفت: دره ها و قله ها همانند روند زندگی شما هستند و جلگه ها زمان استراحت را به شما گوشزد می کنند. همیشه نمی توان با سرعت به پیش رفت، گاهی باید توقف کنید و در روند حرکت خود تجدید نظر کنید.

مرد جوان پرسید: شما برای ماند در قله به چه مواردی مجهز می شوید؟ پیرمرد گفت: قبل از اینکه پاسخ این سئوال را بدهم، می خواهم خودت به این جواب برسی. هنگامی که در مشکلات بودی، آیا روند کار خود را تغییر دادی یا همانند گذشته عمل کردی؟ او پاسخ داد روشم را تغییر ندادم. شاید فکر می ترسیدم اشتباهاتم را بپذیرم. پیرمرد با تایید آن گفت: خود پرستی باعث می شود شما در قله مغرور و در دره بیمناک شوید.
زمانی که به قله بلندتر رسیدی، هر آنچه را که کشف کنی، دانش شما خواهد بود، نه مال من و نه مال کسی دیگر…

متداولترین عاملی که باعث می شود شما یک قله را زود ترک کنید، عبارتست از خود بینی و مهمترین دلیلی که باعث میشود مدت بیشتری در دره بمانید، عبارتست از ترس و تظاهر به آسودگی. اگر با خلق چشم اندازی مشخص و قابل قبول لذتی که از آینده بهتر خواهید برد تجسم کنید، به تمام هر آن چیزی که می خواهید می رسید.

خلاصه فصل ششم: کشف کن
مرد جوان در راه دچار باران شدیدی شد و پناه گاهی پیدا نمی کرد. او زیر لب غرولند می کرد که مگر قرار نیست که ز زندگی لذت ببریم، پس معنای دره چیست؟ او با صدای بلند فریاد کشید: من نمی توانم از این دره عبور کنم. سطح آب زیاد است. در این حال تصمیم گرفت برگردد اما گفتگویی در ذهن او یادآور شد که هیچگاه به عقب برنگرد. او سرش را بلند کرد و به قله ای که در دوردست ها بود نگریست و یاد زمانی افتاد که می خواست به بالای بلندترین قله برسد. به سخن پیرمرد فکر کرد که گفته بود تصویری روشن نسبت به چشم انداز خود در آینده ترسیم کنید اما او لحظاتی قبل در حال تجسم شرایط ترسناکی در سر داست.

او کلمات روحیه بخشی را در زیر باران باخود تکرار می کرد. او دوباره به قله نگاه کرد و باخود گفت، چه حال خواهم داشت آن زمان که به بالای قله برسم؟ در اینجا باید بدانیم تنها اشتیاق مقصد است که ما را در مسیرهای سخت نگه می دارد. او داشت می فهمید که منظور پیرمرد از اینکه چشم اندازتان را دنبال کنید، چه چیزی بود؟ پس از مدتی که به راه خود ادامه داد، به نوک قله رسید و از کاری که انجام داده بود احساس شعف می کرد. هنگامی که در نوک قله هستید، از این بایت که چیزها از حالت واقعی شان کوچکترند، بپرهیزید. همیشه به وقایع به شکل واقعی آن نگاه کنید و نه برداشت خود از آن…

راز افراد موفق

خلاصه فصل هفتم و هشتم: یافته هایت را با دیگران درمیان بگذار
او پس از مدتی پیرمرد را دید و او را در آغوش گرفت. پیر مرد از او پرسید: اکنون بهترین چیزی که کشف کردی چیست؟ مرد جوان گفت: من یاد گرفتم که چیزهای ساده ای درباره قله ها و دره ها پیدا کنیم. من فهمیدم هرچه بیشتر این تجربیات را انجام دهم، بیشتر یاد می گیرم. من به خاطر آوردم بهترین راه برای تبدیل کردن دره به قله، پیگیری چشم انداز خردمندانه ام است. چیزی که من اگر بطور جدی خواهانش باشم، قابل دسترسی است. هنگامی که آنها باهم خداحافظی می کردند، نمی دانستند که آخرین باری است که یکدیگر را می بینند.

قله شما همانا غلبه بر ترستان است. از اینرو هنگامی که مرد جوان به دره بازگشت، خانواده و دوستانش به او گفتند که تغییر چشمگیری کرده اند. آنها از بودن با او لذت می بردند. شرکتی که در آن بود، دچار بحران های مالی بیشتری شده بود. مرد جوان تصمیم گرفت هرچه را که یافته است، با دیگران درمیان بگذارد. در این شرایط حقوق او و تیمش بیشتر شد و به دنبال پرسش های خود گشتند. او آموخته بود فروتن و سپاسگزار باشد و توجه بیشتری به دیگران داشته باشد.

آرام باشید، بدانید که دره ها پایان میابند. متضاد هر انچه که شما را وارد دره کرده است را انجام دهید. در کارتان بیشتر خدمات دهنده و مهربان باشید و از مقایسه فقط برای پیشرفت کارتان استفاده کنید. برای رسیدن به قله بعدی خود، چشم انداز خردمندانه تان را دنبال کنید.

خلاصه فصل نهم: لذت بردن از قله
پس از سالها تلاش و کوشش، اینبار گرد پیری بر چهره مرد جوان نشسته بود. او که به قله خو سفر کرده بود ور در آنجا زندگی می کرد، گاهی هم به دره سر می زد. به زندگی گذشته اش می اندیشید که زمان های زیادی را پشت سر گذاشته بود. او بیاد آورد که چقدر به پیرمرد بدهکار است. او بعنوانی مردی دست و دلباز، همسری عالی و یک دوست همیشگی در کنار اطرافیان زندگی میکرد. او اموخت مهم نیست در دره باشی یا در نوک قله، بلکه مهم این است که پیش از رسیدن به مقصد حس خوب را درک کنیم. در این شرایط صدای زنی را شنید که راه خود را گم کرده و در مسیر زندگی خود دچار مشکلات زیادی است. در این شرایط دانست که همانند پیرمرد قبلی باید به دیگران کمک کند.

اینبار ما می خواهیم بدانیم بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟ لطفا اگر کتاب مفیدی در این زمینه مطالعه کرده اید، در قسمت کامنت ها درج کنید. همچنین برای شرکت در دوره مهندسی ذهن با روش NLP می توانید به لینک زیر مراجعه کنید. دوره فوق شامل 17 جلسه دانلودی می باشد که به بهترین تکنیک های موفقیت فردی می پردازد:

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://sajadzamani.com/?p=1861
اشتراک گذاری:
سجاد زمانی
من سجاد زمانی هستم مستر ترینر NLP و مدرس توسعه فردی و سازمانی قصد دارم در این سایت مطالب آموزشی را با روش ان ال پی طبق استانداردهای آکادمی و انجمن های جهانی ارائه کنم.
مطالب بیشتر
برچسب ها:

نظرات

2 نظر در مورد بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت دنیا کدامند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. ممنون از مقاله خوبتون اما كتاب هاي خوبي مثل سنگفرش هر خيابان از طلاست و كتاب ذهنيت ميليونر هم در ليست بهترين كتاب هاي موفقيت بنويسيد.

    10

    1. بله در آینده به بررسی کتاب های پیشنهادی شما خواهیم پرداخت. شما می توانید لیست بهترین کتاب های انگیزشی و موفقیت را که خوانده اید را برای ما ارسال کنید تا آنها را بررسی کنیم.

      9