هدف چیست و چگونه به اهداف خود برسیم؟

قبل از اینکه بگوییم هدف چیست و چگونه به اهداف خود برسیم ، از شما می خواهیم به اهداف سال های قبل خود فکر کنید؟ به چند درصد از آنها رسیده اید؟ آیا می دانید دلایل سردرگمی و نرسیدن به اهداف چیست؟ اگر شماهم سئوالات زیر را در مورد انتخاب هدف در ذهن دارید، وقت آن است که در روش دستیابی به اهداف تجدید نظر کنید. در این مقاله به موارد زیر خواهیم پرداخت:

– چگونه ضمیر ناخودآگاه و ذهن خود را برای دستیابی به اهداف برنامه ریزی کنیم؟
– چگونه هدف خود را فراموش نکنیم و در مسیر درست قرار بگیریم؟
– چرا در میانه راه انگیزه ای برای حرکت به سمت هدف ندارم؟
– عوامل رسیدن به هدف کدامند؟
– آیا با تمرین های قانون جذب، کائنات و عبارات تاکیدی می توان به اهداف رسید؟
– نقش تجسم خلاق و باور در دستیابی به موفقیت و ثروت چیست؟
– بهترین و سریع ترین راه دستیابی و جذب خواسته ها چیست؟

هدف چیست و چگونه به اهداف خود برسیم؟
تعریف دقیقی از هدف وجود ندارد اما بطور کلی هدف عبارتست از یک نیاز یا خواسته برای حرکت از نقطه فعلی به وضعیت مطلوب. زندگی ما با هدف مهنا و جهت می گیرد و بدون داشتن هدف همانند کشتی سردرگمی خواهیم بود که موجها برای ما تصمیم می گیرند تا به کجا برویم. فواید داشتن هدف عبارتست از:

– افزایش انگیزه و امید به زندگی
– هدفمند بودن کارهای روزانه
– افزایش بازدهی
– امید به آینده روشن
– تلاش مضاعف و تقویت اراده
– افزایش قدرت ریسک پذیری

انواع هدف

هدف های ما در زندگی به یک زمینه ختم نمی شود بلکه اهداف زیادی در زمینه شغلی، عاطفی، معنوی، سلامتی و… وجود دارد که باید برای هیریک از آنها برنامه ریزی مشخصی انجام دهیم. در ادامه شما را با اتواع اهداف آشنا می کنیم:
1- هدف شغلی: در این نوع هدف فرد بدنبال کسب درآمد و جایگاه شغلی مناسب است و تلاش می کند تا به جایگاه کاری خوبی برسد. هدف شغلی نیازمند مشاوره و کسب تجربه است و فرد باید مدام مهارتهای کاری خود را بهبود بخشد. هدف من این است که دو نرم افزار تخصصی را یاد بگیرم تا در شغل خود پیشرفت داشته باشم. در مدت دو ماه آینده روزانه یکساعت به یادگیری می پردازم.
2- هدف خانوادگی: افرادی که می خواهند از نظر عالفی و ارتباطی در شرایط خوبی قرار بگیرند، باید اهداف خود را در این دسته بندی قرار دهند. مثلا فرد می گوید: می خواهم ارتباط خوبی با همسرم داشته باشم. در مدت یکماه هر روز به گفتن جملات عاشقانه می پردازم.

3- هدف سلامتی: کاهش وزن و اصلاح تغذیه – قصد دارم در شش ماه آینده 12 کیلو از وزن خود را کاهش دهم.
4- هدف تحصیلی: در یکسال باقی مانده تا کنکور تلاش می کنم تا رتبه مورد نظر را کسب کنم.

چرا نباید اهداف خود را به دیگران بگوییم؟

در اینجا به یکی از بزرگترین اشتباهات انسان ها در هدفگذاری اشاره میکنم. بسیاری از ما هنگامی که یک هدف بزرگ را انتخاب می کنیم، بسیار هیجان زده هستیم و آنرا برای همه مطرح می کنیم. در این شرایط آنها شروع به قضاوت می کنند و انرژی و انگیزه ما را کاهش می دهند. از طرف دیگر هنگامی که ما هر روز درمورد هدف خود با دیگران صحبت می کنیم و آنها ما را تشویق می کنند، لذتی که قرار است پس از دستیابی به هدف دریافت کنیم را در همان لحظه دریافت می کنیم و ذهن ما دیگر تمایلی برای ادامه راه ندارد.

اگر بتوانید تاب آوری و تحمل خود را بالا ببرید و به سرعت اهداف خود را به دیگران نگویید، ذهن شما انگیزه بیشتری پیدا می کند تا به سمت اهداف پیش برود. هنگامی که ما لذت های آنی را به تعویق می اندازیم، ذهن ما تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن انجام می دهد اما بسیاری از ما علاقمند هستیم تا این لذت را خیلی زود بدست بیاوریم. در اینجا منظور من این نیست که با هیچکس در مورد اهداف صحبت نکنیم بلکه مشورت با افراد محدودی که دارای تجربه هستند می تواند کمک زیادی کند.

آزمایش مارشملو
در فیلم زیر به بررسی میزان تاب آوری کودکان پرداخته شده است. طبق این آزمایش معروف، به برخی از کودکان یک شیرینی داده اند و از آنها خواسته شده تا چند دقیقه از خوردن آنها صرفنظر کنند. اگر پس از پند دقیقه آن شیرینی ها را نخوردند، یک شیرینی دیگر به آنها هدیه داده می شود. بسیاری از کودکان نتوانستند جلوی هوس خود را بگیرند و در آزمایش رد شدند. اما موضوع به همینجا ختم نشد و محققان همین کودکان را در بزرگسالی نیز تحت نظر داشتند. بسیاری از افرادی که تاب آوری بالایی داشتند در شغل های مناسب مشغول به کار شده بودند و دستاوردهای زیادی داشتند. این آزمایش ثابت کرد رابطه مستقیمی بین میزان تاب آوری و دستیابی به اهداف وجود دارد.

از این آزمایش نتیجه می گیریم، افرادی که تاب آوری پایینی دارند و نمی توانند اهداف را نزد خود نگه دارند، در تصمیم گیری های دیگر نیز با مشکل مواجه شده و علاقمند به راه های میانبر و زود بازده دارند. آنها کمتر بر روی مشاغلی متمرکز می شوند ک نیاز به صبر و پشتکار دارد. بنابراین قبل از آنکه اهداف خود را به دیگران بگویید، آنرا بخوبی بررسی کنید و پس از عملی کردن آن، نتایج را به دیگران بگویید.

برخی از اطرافیان ما بسیار محافظه کار هستید و زمانی که از رویاهای بلد پروازانه خود سخن می گوییم، نمی توانند آنرا درک کنند و تلاش می کنند انگیزه ما را کاهش دهند و یا ما را نا امید کنند. بنابراین لذت سریع را از خود دریغ کنید و به امید یک آینده روشن تمام تلاش خود را انجام دهید تا لذت را پس از دستیابی به هدف بدست بیاورید.

اگر قصد دارید یک قلعه را فتح کنید، ابتدا آنرا فتح کنید و پس از قرار گرفتن در پشت بام آن، شیپور پیروزی را بنوازید.

هدفی انتخاب کنید که مال خودتان باشد
اولین اشتباه ما این است که اهداف دیگران را زیست می کنیم. به عبارت دیگر اگر فردی در یک زمینه خاص به موفقیت رسیده، ما بدن توجه به منابع و توانایی های ذاتی به تقلید از او می پردازیم. در چنین شرایطی در میانه راه انگیزه خود را از دست می دهیم. اغلب ما از کودکی به نحوی زندگی نزیسته والدین را زندگی کردیم. مثلا اگر پدر ما نتوانسته وارد رشته مهندسی شیمی شود، تمام تلاش خود را انجام می دهد تا ما در آن رشته به تحصیل بپردازیم، فارغ از اینکه آیا ما به آن علاقمند هستیم یا خیر؟

بنابراین اگر در ابتدای راه هستید، تلاش کنید طبق علایق و توانمندی های خود یک هدف مشخص را انتخاب کنید و تمام تلاش خود را برای رسدن به آن انجام دهید. بسیاری از انسان ها در سراسر جهان ترس از قضاوت دارند و تمایل دارند راههای را طی کنند که ایمن باشد و دیگران قبلا آنرا پیموده باشند اما افراد موفق و ثروتمند در دنیا به دنبال علایق شخصی خود رفتند و هیچگاه به دنبال مد و تقلید از دیگران نبودند. نوابغی چون استیو جابز، زاکربرگ، بیل گیتس، جف بز.س و… در پی رویاهای شخصی خود بودند. بسیاری از آنها داشنگاه را نیمه کاره رها کردند زیرا اعتقاد داشتند در صورت ادامه تحصیل همانند میلیاردها انسان دیگر خواهند بود.

مشخص کنید که دقیقا چه می خواهید
حتما داستان آلیس در سرزمین عجایب را شنیده اید. او هنگامی که به دوراهی رسید، از نگهبان پرسید: از کدام راه بروم. نگهبان سئوال کرد: دقیقا کجا می خواهی بروی؟ او گفت نمی دانم. نگهبان رو به او کرد و گفت: پس مهم نیست از کدام راه بروی…
برای اینکه بدانید به چه چیزی بیشترین کشش را دارید، لیستی از علاقمندی های خود را تهیه کنید. در ادامه به سئوالاتی پاسخ دهید که نشان می دهد به چه نوع اهدافی تمایل دارید:
– ببینید از گذشته تا کنون فکر کردن به کدامیک از آنها لذت و شوق زیادی را در شما ایجاد می کند؟
– چه کار یا فعالیتی است که تمام زمان زمان و انرژی خود را برای رسیدن به آن صرف می کنید؟
– اطرافیان شما را با چه مشخصاتی می شناسند؟
– چه کاری را بهتر از همه انجام می دهید؟
– دوست دارید سبک زندگی شما شبیه به چه کسی باشد؟

هدفی انتخاب کنید که ارزش نرسیدن داشته باشد
این جمله بدان معنی است که هدفی را انتخاب کنید که حتی اگر به آن هم نرسیدید، در راستای ارزش های شما باشد و در آن راه به اهداف جانبی دیگر هم رسیده باشید.

تنظیم اهداف در دفترچه هدف

یکی از بهترین روش های تعیین هدف، مکتوب کردن اهداف در دفترچه سالیانه هدف است. خیلی از افراد در این موقع می پرسند، آیا مکتوب کردن قرار است معجزه کند؟ خیر قرار نیست معجزه ای اتفاق بیفتد اما هنگامی که اهداف مهم زندگی و شغلی را در برگه ای مکتوب می کنیم، سیستم RAS ذهن ما بر روی ان متمرکز می شود و بدنبال راههای برای رسیدن به آن می گردد. به دوران کودکی خود فکر کنید، زمانی که دوست داشتید یک دوچرخه یا وسیله ای دیگر داشته باشید. در این مواقع چه کاری انجام میدادید؟ شاید در نقاشی های خود طرحی از آن می کشیدید و یا مدم به آن فکر می کردید و از پدر و مادر خود می خواستید تا آنرا برای شما بخرد. در نهایت هم به خواسته خود می رسیدید.
اما انسان ها هنگامی که به سن بلوغ می رسند از رویاپردازی و مکتوب کردن خودداری می کنند زیرا ترس از شکست دارند. هنگامی که ما اهداف را روی برگه منتقل می کنیم، جنبه عملی به آنها می دهیم و تمام کائنات و جهان را برای رسیدن به آن مامور می کنیم.

جالب است بدانید زمانی که شروع به نوشتن می کنید، ارتباطی بین مغز و دست شما شکل می گیرد. زمانی که اهداف بر روی کاغذ منتقل می شوند، نوعی تعهد ایجاد می شود که ذهن را تحریک می کند تا هرچه زودتر آنرا بدست بیاورد. اما زمانی که هدف فقط در ذهن ماست و هیچ برنامه ای برای رسیدن به آن نداریم، ذهن تصور می کند زمان کافی برای رسیدن به آن دارد و در دسته بندی کارهای بی اهمیت قرار می دهد. به زمانی فکر کنید که در گذشته کارها مختلفی در سر داشتید اما برای هیچکدام از آنها زمان و اولویت دقیقی مشخص نکردید. در این شرایط هیچ تعهدی برای رسیدن به آن نداشتید اما زمانی که به یک اتفاق خاص مانند مسافرت یا خرید یک وسیله فکر می کردید و زمان و شرایط رسیدن به آنرا مکتوب می کردید، در ماههای آینده به آن می رسیدید.

در طول روز هزاران فکر از سر ما می گذرد که اغلب آنرا فراموش می کنیم، پس چطور انتظار دارید در این میان گم نشود؟ اگر اهداف خود را مکتوب نکنید، میان این هجمه گم می شود. مکتوب کردن اهداف شانس موفقیت ما را تا 10 برابر افزیش می دهد.

• دانلود آموزش عزت نفس +فیلم
• برگزاری دوره هوش هیجانی در شرکت ایران خودرو
• 3 روش پاکسازی ضمیر ناخودآگاه
• دوره رفتار سازمانی در شرکت گاز پارس جنوبی
• انجمن خانه NLP ایران

ضرب المثل چینی:
من میشنوم و فراموش می کنم، می بینم و بیاد می آورم. من می نویسم و می فهمم…

آموزش هدفگذاری به سبک آنتونی رابینز

آنتونی رابینز در این سمینار از زمانی می گوید 24 سال داشت و در اتاق کوچک زندگی می کرد. خانه او به اندازه ای کوچک بود که مجبور بود ظرف های خود را در وان حمام بشورد. او دارای اضافه وزن بود و بدهی زیادی داشت اما در نهایت با استفاده از نیروی اراده و تغییر باورهای غلط توانست به یکی از ثروتمند ترین و موفق ترین مشاوران جهان تبدیل شود.
او راز موفقیت خود را در الگوبرداری از انسان های موفق و تمرین و تکرار می داند. او اعتقاد دارد ما همانند افرادی می شویم که روزانه با آنها در ارتباطیم. در واقع ما از متوسط درآمد اطرافیان بالاتر نخواهیم رفت. سطح توقعات و درآمد ما را باورها و ارتباط با اطرافیان مشخص خواهد کرد بنابراین بیاد داشته باشید هنگامی که با افراد ضعیف و غرغرو در ارتباط هستید، به مرور رفتار و طرز تفکر شماهم شبیه به آنها می شود. او از روزهایی می گوید که هر روز یک کتاب را مطالعه می کرد و در طی یکسال صدها کتاب را به انتها رسانده بود در 30 سالگی به موفقیت های بسیار رسید.

رابینز عامل دوم در کسب موفقیت را ساخت باورهای جدید و استفاده از آنها می داند. او اعتقاد دارد، مادامی که باور نکنید که می توانید کاری را انجام دهید، به هیچ موفقیت بزرگی دست نخواهید یافت. او در پایان همایش های خود از شرکت کنندگان می خواهد تا از روز آتش گداخته عبور کنند. در ابتدا آنها با شک و تردید به این مسئله نگاه می کنند اما در ادامه موفق می شوند تا از آن عبور کنند زیرا در بخش باورهای جدید خود، تصویری از من ایده آل رسم کرده اند که به سیستم ناخودآگاه فرمان می دهد تا بر اساس آن عمل کند.

برای یافتن باورهای اشتباها ابتدا لیستی از ناکامی ها و شکست های خود تهیه کنید. سپس به ریشه آنها بپردازید. چه عاملی در عدم دستیابی شما به موفقیت دخیل بوده؟ آیا این عامل هر روز در حال تکرار است؟ اگر در چند موقعیت متفاوت یک اشتباه خاص را تکرار یم کنید، بدانید در باورهای مرکزی خود دچار مشکل هستید. باورها همانند فانون دریایی به ما جهت می دهند و ابزارهای لازم برای دستیابی به اهداف را در اختیار ما قرار می دهند.

اگر فکر می کنید که به اهداف خود می رسید یا نمی توانید به آن برسید، در هر دو صورت درست فکر کرده اید. برنامه ریزی نکردن برای هدف، برنامه ریزی برای شکست است.

چگونه لیست اهداف را بنویسیم؟

بسیاری از انسان ها هنگامی که به این مرحله می رسند، تصور می کنند باید یک لیست بلند بالا بنویسیند که در آن از اصطلاحات پیچیده استفاده شده است، در صورتی که یکی از مشخصات لیست اهداف، ساده و شفاف بودن آن است. بطور مثال اگر قصد دارید درآمد خود را تا سال آینده به 2 برابر افزایش دهید، زمان و نحوه دستیابی به آن را مشخص کنید، طوری که در نبود شما هم دیگران بخوبی از این برنامه اطلاع یابند. برنامه ای که کلی و پیچیده باشد، غیر قابل پیاده سازی است و ذهن انگیزه خود را برای ادامه راه از دست می دهد.

بنابراین در ابتدا لیست اهداف خود را بصورت شفاف بنویسید که تا چه تاریخی به کدامیک از اهداف خود می خواهی دبرسید. در مرحله بعد از اهداف کوتاه مدت خود را مشخص کنید. اهداف کوتاه مدت شامل کارهایی می شوند که قصد دارید در هفته ها و ماه های آینده آنها را به اتمام برسایند. بطور مثال یادگیری یک نرم افزار تخصصی، خرید یک وسیله شخصی مانند موبایل، مسافرت کوتاه آخر هفته و انجام برخی از کارهای عقب افتاده می تواند نمونه ای از اهداف کوتاه مدت باشد.
سپس لیستی از اهداف میان مدت را مشخص کنید که در سالهای آینده تغییرات مهمی را در زندگی شما ایجاد می کنند. اهدافی مانند ادامه تحصیل، کاهش وزن در طی چند ماه، بهبود جایگاه شغلی و… این دسته از اهداف نیاز به برنامه ریزی بیشتری دارند و شما باید زمان بیشتری برای آنها صرف کنید.

در مرحله آخر نیز تعداد کمی از اهداف بلند مدت خود را بنویسید. اهداف بلند مدت نباید بیشاز 5 یا 10 سال را در بر بگیرند زیرا در شرایط فعلی جهان که همه چیز به سرعت در حال تغییر است، داشتن اهداف 20 یا 30 ساله نمی تواند هوشمندانه باشد. بطور مثال اگر هدف شما این باشد که یک شغل خاص ایجاد کنید، شاید آن شغل در 20 سال آینده وجود نداشته باشد. همچنین اگر قثد دارید برای 10 سال آنده ماشین مورد علاقه خود را بخرید، شاد تا ان زمان تولید آن متوقف شده باشد.
بنابراین اهدافی را انتخاب کنید که سبز باشد. بدین معنی که در راستای رسالت فردی شما باشد و بتوانید در تمام دوران زندگی خود به آن برسید. اهدافی مانند کارآفرینی، سلامتی، آموزش و… می توانند در راستای ارزش های فردی شما باشند.

اهداف را ساده و شفاف بیان کنید. یکی از مشخصات هدف درست این است که اگر اهداف خود را مکتوب کردید و آنرا به دیگران نشان دادید، در نگاه اول به منظور و قصد شما پی ببرند.

چگونه برای دستیابی به هدف برنامه ریزی کنیم؟

نقشه ذهنی یا مایند مپ چیست؟

تونی بوزان در دهه 90 میلادی ابتدا مفهوم mind map را در دنیای مدیریت و تعالی سازمانی مطرح کرد و پس از آن وارد عامه مردم گردید. او برای تفهیم بهتر آن، یک درخت با شاخه های متعدد را رسم کرد و گفت موضوع اصلی همانند تنه درخت است و عوامل تاثیر گذار بر آن هدف همانند شاخه هستند. همانطور که در مغز ما میلیاردها نورون وجود دارد و آنها با رشته های عصبی به یکدیگر وصل شده اند، لذا اگر در دنیای بیرون هم بتوانیم اهداف و خواسته های خود را با جزئیات مکتوب کنیم، یادگیری آن برای مغز بسیار آسانتر خواهد بود. او سبک یادگیری خطی را که بسیاری از انسان ها از آن استفاده می کنند را خسته کنند و ناکارآمد می داند و اعتقاد دارد زمانی که از اشکال و رنگ های مختلف استفاده می کنیم، مغز ما تا مدتها آن تصاویر را در خود ذخیره می کند.

روش صحیح نوشتن اهداف و جذب خواسته ها
در این بخش نحوه برنامه ریزی درست در مسیر اهداف را بررسی خواهیم کرد. برنامه ریزی عبارتست از اختصاص اهمیت و اولویت به اهداف. شاید شما هم این تجربه را داشته باشید که زمان و انرژی خود را صرف اهدافی کردید که می توانست توسط افراد دیگر انجام پذیرد اما شما وقت خود را صرف انجام آن قرار دادید. در ادامه به یک فرمول خوب در مورد برنامه ریزی و مکتوب کردن اهداف می رسیم. استفاده از نقشه ذهنی سالهاست که مورد توجه مردم قرار گرفته است.
بسیاری از افرادی که از این روش استفاده کرده اند، آنرا ساده و کارآمد می دانند. در این روش ابتدا در مرکز یک برگه هدف م خواسته خود را مشخص می کنید. سپس با استفاده از خطوط رنگی و جذاب که با مداد رنگی یا ماژیک ایجاد می کنید، عوامل تاثیر گذار بر آنرا یادداشت می کنید و آنرا جلوی چشم خود بر روی دیوار نصب می کنید. در چنین شرایطی هر روز بر روی آن متمرکز میشوید و ذهن شما ارتعاشاتی در آن جهت به دنیا ارسال می کند.

پس از اینکه نقشه ذهنی را ترسیم کردید، نوبت به اقدام می رسد. عواملی مهم و تاثیرگذاری که در دستیابی به هدف به شما کمک میکنند را در خطوط اصلی رسم کنید. سپس زیر مجموع ها را در پایین هریک از شاخه های اصلی بنویسید. بدین ترتیب می توانید یک پروژه یا هدف بزرگ را به بخش های کوچک و قابل انجام تبدیل کنید. پس از اینکه هریک از کارها را انجام دادید، زمان صرف شده و کارهای صورت گرفته را در کنار آن یادداشت کنید.

بطور مثل اگر قصد دارید یک رستوران را راه اندازی کنید، در وسط برگه ای بزرگ هدف خود را که ” راه اندازی رستوران” است را درج کنید. سپس به عوامل تاثیرگذار بر آن تمرکز کنید. مثلا یک خط به آن رسم کنید و بنویسید تامین نیروی انسانی و در خط های نازکتری به این عامل متصل کنید. ببینید برای تامین نیروی انسانی چه مواردی لازم است انجام پذیرد؟
سپس یک خط دیگر بکشید و عامل دیگر در راه اندازی رستوران را مشخص کنید مانند تبلیغات و توسعه فروشگاه و… عوامل اصلی را با خط به مرکز برگه متصل کنید و در زیر هریک از آنها عوامل فرعی را بنویسید. بدین ترتیب به یک نقشه راه جامع در دستیابی به اهداف می رسید و از ابهام و سردرگمی رهایی پیدا می کنید. حتی می توانید از تصاویر و عکس های مختل نیز استفاده کنید.

جذب خواسته ها با قانون جذب

قانون جذب چیست و آیا می توان با قونین کائنات و ارتعاش به خواسته های خود رسید؟ این سئوالاتی است که ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده است. قانون جذب چیز جدیدی نیست و هزاران سال است که در ادیان و مکاتب مختلف از اسلام تا بودا به آن اشاره شده است. بطور مثال در قرآن نیز چندین آیه بصورت غیر مستقیم به قوانین هستی اشاره کرده است. در ادامه به فرمول جذب خواسته ها می پردازیم:

1- خواستن
یکی از بزرگترین نعمت هایی که به انسان داده شده است، طلب کردن و خواستن است. همین نیروی بیکران باعث می شود تا انسان ها به والاترین جایگاه در جهان برسند. در این مرحله همانند یک کودک مشتاق، خواسته خود را به سیستم هوشمند کائنات ارسال کنید. جهان دیر یا زود پاسخی به شما می دهد. نوع پاسخ بستگی به دیدگاه و خواسته های شما دارد. بطور مثال اگر تمرکز و خواسته شما سلامتی باشد، آنرا در دنیای واقعی خواهید دید اما اگر تمرکز شما بر روی بدبختی و فرار از فقر و مشکلات باشد، بدلیل تمرکز بر روی آنها، همانها در زندگی شما نمود پیدا می کنند.
طبق اصول قانون جذب هرچیزی مشابه خود را جذب می کند. انتخاب با شماست که چه چیزی را به دنیا ارسال می کنید. هنگامی که یک خواسته در ذهن ما متولد می شود، همزمان ارتعاش یا پالسی به جهان ارسال می شود و بر اساس آن خواسته های ما در معرض دیدمان قرار می گیرند. چیزی در دنیا متولد نمی شود بلکه زمانی که ما یک خواسته را مطرح می کنیم، توانایی دیدن آنرا پیدا می کنیم. بنابراین در مرحله اول بدون ترس از شکست، خواسته های خود را مطرح کنید.

2- تمرکز و اقدام
سیستم هوشمند جهان تنها به خواسته ها و ارتعاشات پاسخ می دهد. با تمام وجود به خواسته و هدف خود باور داشته باشید. اگر بازهم می پرسید که هدف چیست و چگونه به اهداف خود برسیم؟ باید به شما بگویم هدف چیزی نیست جز شوق و خواسته درونی شما…
انسان تنها موجودی است که می تواند چیزی را که وجود خارجی ندارد را در ذهن خود تصور کند و خود را در شرایطی ببیند که به آن رسیده است. همین امر باعث می شود ما به بسیاری از خواسته ابتدا در ذهن خود برسیم و سپس در دنیای واقعی آنرا ملاقات کنیم. حال که به مرجله اقدام رسیدم، روزانه یک الی دو ساعت از وقت خود را به هدف خود اختصاص دهید. یکی از اشتباهاتی که در فهم قانون جذب اتفاق می افتد این است که اغلب انسان ها فکر می کنند پس از ارسال ارتعاش و تصویرسازی می توانند به خواسته خود برسند درصورتیکه اگر تلاشی در این زمینه رخ ندهد، هیچ دستاوردی در کار نخواهد بود. بنابراین رویاپردازی محض را کنار بگذارید و در کنار آن به تلاش بپردازید.

3- مرحله دریافت
قدرت ذهن خود را دستکم نگیرید، هنگامی که تصویرسازی را به بهترین شکل انجام دادید و اقدام کردید، کم کم نتایج مشاهده می شوند. پیشنهاد می کنیم تابلوی آرزوهای خود را در اتاق خود نصب کنید و هر روز فقط 1 قدم در راستای آن بردارید. طبق اصول کتاب اثر مرکب اگر یک هدف بزرگ در سر دارید، زمانی به آن می رسید که به اجزاء کوچک و قابل دستیابی تبدیل کنید. بنابراین اگر هر روز یک بهبود 1% درصدی در زندگی خود ایجاد کنید، در نهایت در طی یکسال 37 برابر رشد خواهید کرد.

الگوبرداری از افراد موفق و ثروتمند

یکی از تکنیک های موفقیت، الگوبرداری از زندگی افراد موفق است. انسان های موفق دارای چند نشانه هستند که آنها را از سایر مردم متمایز می کند. ما در دوره های خانه ان ال پی ایران این تکنیک ها را به شرکت کنندگان ارائه می کنیم تا بتوانند با مدلسازی استراتژی فکری افراد موفق به خواسته های خود برسند.
برخی از افراد می گویند: فرد مورد نظر ما در دسترس نیست. افراد مشهوری چون آنتوری رابینز، بیل گیتس و وارن بافت و… در این شرایط چه کاری می توان انجام داد؟ خوشبختانه در فضای مجازی می توان به زندگینامه افراد موفق و همچنین استراتژی فکری آنها دست پیدا کرد. آنها کتابها و مصاحبه های بیشماری از خود دارند که نشان می دهد چگونه به موفقیت رسیده اند.

بنابراین در یک برنامه منسجم ابتدا فرد الگو را انتخاب کنید. سپس به جمع آوری اطلاعات از او بپردازید. از خود سئوال کنید اگر او در حال حاضر بجای من بود چه کاری انجام میداد؟ این تمرین های ذهنی به ما کمک می کند تا بتوانیم ضمیر ناخودآگاه خود را مجددا برنامه ریزی کنیم و باور کنیم که می توانیم همانند افراد موفق عمل کنیم. یکی از قوانین ذهن چنین بیان می کند که در ابتدا نقش یک انسان موفق را بازی کنید تا ذهن شما بپذیرد که می تواند به اهداف خود دسترسی داشته باشد. پس از اینکه این روند را ماهها تکرار کردید، مسیر های عصبی و رفتارهای جدید در ذهن ما شکل یم گیرند. این روش یکی از بهترین راههای تغییر هویت فردی می باشد.

اگر اعتماد به نفس کافی برای شروع را ندارید

همیشه سخت ترین مرحله شروع یک کار، نقطه آغازین و قدم های اولیه است. در کتاب اثر مرکب از این نقطه بعنوان مرحله سرنوشت ساز یاد شده است که در آن بیش از 85% انسان ها منصرف شده و به منطقه امن خود باز می گردند. دارن هاردی نویسنده کتاب اثر مرکب این نقطه را به بیرون کشیدن آب از چاه تشبیه می کند. او می گوید اگر به تلمبه چاه های قدیمی توجه کرده باشدی، مدتی طول می کشد تا آب را از عمق چاه بیرون بکشید و به سطخ زمین برساند، بسیاری از افراد پس از چند بار تلمبه زدن، دست از کار می کشند. فرآیند رسیدن به هدف نیز چنین است، اگر بتوانید در ابتدای مسیر روی هدف خود متمرکز باشید، پس از مدتی نتایج را خواهید دید.

یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که هدف خود را در کوچکترین حالت ممکن انجام دهید. در این حالت ذهن شما این پیام را به ناخودآگاه می دهد که تو می توانی از عهده کارهای مشکل برآیی و انگیزه بیشتری برای ادامه راه پیدا می کنید. بطور مثال اگر قصد دارید فروش مجموعه خود را افزایش دهید، بجای ریسک های بزرگ و اختصاص دادن منابع زیاد، سعی کنید هر روز 1% بهبود در کار خود ایجاد کنید. مثلا بر روی آموزش پرسنل فروش تمرکز بیشری داشته باشید و یا تخفیف های ویژه برای محصولات در نظر بگیرید و همزمان کیفیت محصولات را افزایش دهید. پس از مدتی برآیند کارهای ساده شما منجر به یک نتیجه عالی خواهد شد.

بهترین کتاب های هدف گذاری

1- کتاب قله ها و دره ها

در این بخش به معرفی بهترین کتاب های موفقیت و ثروت می پردازیم. در ابتدا خواندن کتاب قله ها و دره ها را به شما پیشنهاد می کنیم. در این کتاب داستان مرد جوانی روایت می شود که از شغل و سبک زندگی خود لذت نمی برد و در یک دهکده کوچک زندگی می کند. او روزی تصمیم یم گیرد تا از این شرایط خارج شود. در ادامه با پیرمردی آشنا می شود که راه و رسم رسیدن به موفقیت را به او نشان می دهد. اسپنسر جانسون در این کتاب زندگی را همانند یک دشت میداند که دارای قله های و دره های زیادی است و پر از فراز و نشیب است. او اعتقاد دارد ما باید دره ها و قله ها را طی کنیم و از هریک درسی بگیریم.

پیرمرد خردمند در نظر دارد جوان جویای نام را با واقعیت های دنیا آشنا کند بنابراین به او می گوید: تو باید از دره ای که در آن هستی جدا شوی به زندگی آرمانی خود بپردازی. مرد جوان که در آن سالها در یک شرکت تولیدی کار می کرد، علاقمند بود تا در کمترین زمان به موفقیت دست پیدا کند. پیرمرد به او گفت تا مواقعی پیش او بیاید و از تجربیاتی که طی سالها کسب کرده استفاده کند. اولین چالش او رهایی از دره بود. یکروز صبح تصمیم گرفت به نوک قله ای که در مجاورت روستای آنان بود برسد. بنابراین بدون هیچ تجهیزاتی وارد سفر شد. او به هیچ یک از توصیه ها و هشدارهای اطرافیان گوش نکرد و فقط یک هدف داشت.

هرچه بالاتر می رفت، شادمانی بیشتری را حس می کرد. همچنین با بالا رفتن احساس شهارمت و سرور بیشتری می کرد و اعتماد به نفس بالاتری را تجربه می کرد. او در ذهن خود تصور می کرد که غروب آفتاب از بالای قله بسیار دلپذیر خواهد بود.

این یک امر طبیعی است که هر کسی در هر جایگاهی، دره ها و قله های مختلفی را تجربه کند. قله ها و دره ها تنها دوران خوب و بد نیستند که به سراغ ما می آیند، آنها نشان دهنده احساس درونی شما و پاسخ هایتان به رویدادهای درونی هستند.

قله ها و دره ها را پیدا کن
پس از اینکه او در سفر زندگی خود با پیرمرد خردمند آشنا شد، درسهای زیادی از او آموخت. پیرمرد گفت: حالا که به بالای قله رسده ای خوب به دره نگاه کن. چه می بینی؟ چه موانعی را پشت سر گذاشتی؟ بیاد داشته باش قله ها و دره ها به یکدیگر پیوسته هستند. بدین معنی که اشتباهات اکنون شما در آینده به ضرر شما تمام خواهد شد و تدابیر و تلاش های شما در اکنون به موفقیت های شما منجر خواهند شد. او یکبار دیگر از پیرمرد پرسید: هدف چیست و چگونه به اهداف خود برسیم؟ پیرمرد دستی به ریش خود کشید و به او گفت: شما نمی توانید آینده را پیش بینی کنید. بهترین راه ساختن آینده، تلاش و تمرکز بر اهداف است.

هدف آن چیزیست که شما را مشتاق و علاقمند می کند تا با انگیزه بیشتری به سمت خواسته های خود پیش بروید. موفقیت یک مکان یا شیئ خاص نیست بلکه همانند یک سفر است که در طی آن شما پخته میشوید.

2- کتاب اثر مرکب

یکی از کتاب های مفید که در سالهای اخیر مورد توجه مردم دنیا قرار گرفت، کتاب اثر مرکب است. دارن هاردی مدیر مسئول مجله موفقیت آمریکا نویسنده این کتاب پرفروش است. او جزء میلیونرهایی است که در دوران جوانی به درآمد بالایی رسید و در 27 سالگی به یک میلیون دلار درآمد رسید. او اعتقادی به شانس ندارد و اعتقاد دارد افراد موفق از فرمول زیر برای ساختن شانس و موفقیت استفاده می کنند:
شانس= اقدام + فرصت + نگرش + آمادگی

این کتاب یک فرمول و اصل کلی دارد و آن برداشتن قدم های کوچک در راستای هدف است که در نهایت منجر به نتایج بزرگ شود. اگر می خواهید کاهش وزن زیادی داشته باشید، نیاز نیست دست به یک کار انقلابی بزنید، کافیست روزانه یک درصد از غذا و کالری ورودی به بدن را کاهش دهید و فعالیت بدنی خود را بصورت جزئی اما منظم ادامه دهید. پس از مدتی خواهید دید به وزن دلخواه خود رسیده اید بدون آنکه زحمت زیادی را متحمل شده باشید.
اگر می خواهید به درآمد بالا و ثروت برسید نیز یک برنامه مشخص را به مدت 2 یا 3 سال ادامه دهید و هر روز یک درصد به درآمد خود اضافه کنید. در چنین شرایطی پس از یکسال رشدی 27 برابری را تجربه خواهید کرد. همه افراد موفق و ثروتمند از چنین فرمولی استفاده می کنند. آنها هیچگاه بدنبال

مهم نیست چقدر باهوش هستید، باید خیلی سخت کار کنید تا بتوانید کمبود تجربه، مهارت و هوش را جبران کنید.

اثر موجی
طبق اصول این کتاب کارهای کوچک و بی اهمیت ما هرچند در ظاهر کارایی نداشته باشند، اما اگر ادامه دار باشند، همانند یک موج به یکدیگر یک موج عظیمی را تشکیل می دهند. عادت های شما می توانند سرنوشت شما را تعیین کنند. اگر عادات را به یک نهال کوچک تشبیه کنید، در ابتدا بسیار شکننده است که با کوچکترین حرکت از ریشه خارج می شود. همین نهال پس از چند سال به مرور ریشه دوانده و به یک درخت بزرگ تبدیل می شود. عادتهای ما نیز چنین وضعیتی دارند و در ابتدا اگر پیگیری نشود زود از بین خواهند رفت اما اگر بر روی اهداف تمرکز داشته باشیم، تبدیل به یک نتیجه عالی خواهد شد.